• بازگشت به صفحه اصلی
  • dinsdag 9 december 2008

    توهین به مزاری تو هین به ملت هزاره است

    رضا ضیایی
    اقای مسعود قیام ! توهین به مزاری تو هین به ملت هزاره است
    اخیرا نوشته به قلم اقای مسعود قیام وبا عنوان ( نیاکان من محور جدال در افغانستان ) در سایت کابل پرس نشر گر دیده است که ظا هرا به نقد و محکومیت حا کمیت های گزشته پر داخته است. اما در متن ان زیرکانه به موارد دیگر اشاره رفته است که هم بیان گر چا لاکی اقای قیام می باشد و هم باعث تأسف تعداد زیاد از مردم گشته است- نبشته فعلی ما در همین مورد وپیرامون مقاله اقای قیام به تحریر امده است. ( مسعود قیام) روز نامه نویس وخبرنگار عصر هجوم طالبان نکتای دار در کشور و از روشنفکران طراز نوین و خواهان ملت سازی در افغانستان می باشند - برای روشن شدن منظور مان نا گزیر از بیان یک اشاره هستیم، بدین قرار به یاد داریم که: در زمان حکومت ترکی الی نجیب روشنفکران تحصیل کرده افغانی هر چه می توانیستند - ظابط وصا حب منصبان نظامی وقهرمان جنگ ونبرد تولید می نمود ند- ودر دوره جدید ظاهرا حا کمیت دریافته که به ابزار دیگر نیاز است. لذا هر چه توانیست ژور نالیست ازاد ودمو کرات به وجود اورد ه است. اما در کل برای تامین یک هدف - یعنی تحکیم حا کمیت وتعمیق ریشه های در حال فرسایش اقتدار وانحصار قومی - این دسته از روشنفکران که مسولیت طراحی تفکر واستراتیژی کلان و دراز مدت دولت را به عهده دارند. کسانی هستند که همانند ترکی وحفیظ الله امین عمل می کنند - وهمانند انها ملت متحد ومترقی می خواهند اما با شعار هایی متفاوت و از پیش اندیشده شده و زمانه پسند. اینها مدعی ملت واحده افغانیه هستند اما بدون نام ومطرح شدن قومهای چون: تاجیک - هزاره وازبک .. درز مان گزشته شعار ها بیشتر در محوریت خلق کبیر بود وامروز ملت بزرگ افغان ! وبدین دلیل گروه از کار شناسان مسایل سیاسی افغانستان- افراد مثل اقای مسعود قیام را از تیم وتنظیم شده گان افغان ملت و ادراه بر سر اقتدار- دانسته و معتقد هستند که این سوپر روشنفکران سمپا تهای شعار برزبان وانحراف گر حاکمیت وحزب انحصار طلب افغان ملت اند که بیشتر برای کنترل - پراکنده ساختن ویا فریب و به دام اندا ختن روشنفکران اقوام غیر پشون به وجود امده اند . انها معمولا با بر خورد های بچگانه وریا کارانه تحت شعار وحدت ملی وملت افغان - از قوم ونام اقوام وحتی زبان انها گریزان ومتنفر هستند - که انها نام افغان را جامع الاطراف و مانع الاغیار برای تشکیل یک ملت و دولت مدرن می دانند - وملت افغان منهای اقوام را ارزو دارند!! در این صورت نام مناسب برای این دسته - ستون پنجم اقتدار خواهد بود. اعمال و کردار این مجموعه نیز گویایی همین حقیقت است. اینها روی مواضع پا فشاری می نمایند که قبلا طالبان ان را عمل نموده و امروزه از خوا سته های مهم حزب افغان ملت می باشد.. اقای قیام شما- زیر لفافه اعتراف به ستمهای گزشته توسط به اصطلاح اجداد خود - از جمله قلب و قبله فکری ملت صلح طلب وصادق هزاره استاد شهید عبد العلی مزاری را با زشت ترین جملات نشانه گرفته و به تو هین و نا سزا گفتن به ان پر دا خته اید . لذا لازم است که بطور خلاصه به نوشته شما پاسخی ولو کو تاه اما بر اساس فرهنگ هزاره مو دبانه نوشته وتقدیم حضور تان نمایم .با این یادوری که: ما چرا به نوشته شما بهای جواب دادن را داده ایم؟ به خاطر ان بوده است که شما یک نیروی جوان هستید و پر انرژی و هنوز هم فرصت برای درست اندیشدن و تغییر کردن دارید. یعنی اگر بخواهد می توانید بدون تو هین وتحقیر دیگران حرف وسخن تانر ا برای مردم مطرح نموده. وبرای تحقق اهداف تان تلاش کنید. والا شاید کسانی دیگری هم باشند که به مردم هزاره ورهبری انها تو هین وتحقیر می نمایند.
    بهر حال من به عنوان یک هزاره هم وطن می خواهم سخنان چند ونکته های ساده ای که برای همه قابل فهم باشد - با اقای مسعود قیام در میان بگزارم. سخن اول انست که: اقای مسعود قیام باید بداند - وضع زندگی کشور وجهان ما حول من وتو تغییر کرده است. لذا از اینکه می بینی یک برده دیروزی در مقیاس سخنان تان با شما گپ دارد و به نقد تفکر تان می پردازد، نا راحت وعصابانی نشوید- سخن این است که اعترافات شما چیزی جدید ویک عمل ابتکاری نیست - قبلا نیز این اعترافات به صورت روشن تر وشفاف تر ان بارها از جانب دیگر وطن دارن پشتون ما مطرح شده است - ولی به خاطر عدم صداقت گویند گان ان به جای نرسیده و نتیجه عملی در برنداشته است. یعنی بعد از مراحلی شعار دهندگان به همان سوی رفتند که مثلا عبد الر حمن خان و ملا عمر رفته و می روند. مگر سخنرانیهای ترکی و حفیظ الله امین ودیگر همکاران انها از یاد ما می رود. انها حد اقل در جهت عملی هم گامهای گر چند متزلزل برداشته بودند . اما بعدا ثابت شد که جنگ انها با مثلا خا ندان ال یحی فقط بر سر لحاف ملا نصر الدین- قدرت وسر مایه بوده است.
    اما مسله اصلی که می خواهم بدان اشاره نمایم واز عنوان این نوشته نیز پیدا است- ان می باشد که استاد عبد العلی مزاری- همان کسی که شما با بد ترین جمله ها- به او تحقیر وتو هین کرده اید- در میان میلیو نها هزاره محروم وهم وطن شما به حیث بابه - پدر- رهبر ومنجی عدا لت خواه مطرح ومورد احترام وعشق وصف نا شدنی انها قرار دارد. بدون شک شخص شما این مسله را خوب می دانید- چون شما به عنوان یک روز نامه نویس و خبر نگار- صاحب چشم وهوش- در کابل وسراسر افغانستان وحتی خارج از وطن شاهد ادای احترام ونثار محبت اگا هانه و معقو لانه هزاره ها نسبت به افکار وشخصیت استاد مزاری بوده اید! و می دانید که این محبتها تنها بار احساسات قومی ویا به زعم بعضیها رنگ وبوی عوامی ندارد- چون در صد بزرگ وبخش اعظم از مردم هزاره - خصوص نخبگان -متفکران- نویسندگان - شاعران - هنر مندان پهلوانان ورزشکاران مشهور و بنام هزاره از زن مرد و با هر گراییش که هستند چپی - راستی ومیانه رو به مزاری به دیده محور عزت- وحدت- ویکپارچگی خود ها دیده و افکار و اموزه های اورا عامل بیداری سیاسی - فرهنگی و اخلاق اجتماعی شان می دانند. ودر این جهت شما می توانید به نوشته ها - کتب - مجلات واشعار شاعران هزاره که الحمد الله تعدادشان هم رو به افزایش است مراجعه نماید.
    و همچنین اندیشمندان وبزرگان فکری واجتماعی دیگر اقوام از جمله پشتونها مزاری را به حیث محور وحدت ملی - صلح و استقلال افغانستان دانسته وبه ان احترام قایلند . بهر حال این نوشته بر ان نیست که افکار وشخصیت ممتاز و استثنایی مزاری را برای شما شرح بدهد اما با قدرت و اطمینان کامل می توانم بگویم که روشنفکران واقعی ملت افغانستان نسبت به استاد مزاری با دید حرمت و احترام نگاه نموده اند. بزرگواری وفرزانگی این شخصیت ملی در حد رفیع و گرامی است که حتی قاتلان مزاری یعنی همانهای که به عنوان عمله دشمن افغانستان عمل کرده وفرزند رشید ومدافع سر بلندی وطن را به شهادت رساندند- نیز دلیل برای توجهی جنایت شان زکر نکردند. وحال با در نظر داشت ان چه گفته امد تو هین به مزاری تو هین به افغانستان خصوص ملت هزاره نیست. ایا یک روشنفکر جوان که ارزوی ملت سازی ملت واحد را دارد می تواند با احساسات شریف وپاک و یا باور های یک قوم ویا یک ملت بدین شکل غیر مودبانه تو هین نماید؟ اقای مسعود قیام ! نیشخند زدن به اسطوره های فرهنگی واجتماعمی یک مردم ولو محروم که فعلا از داشتن قدرت نظامی وسیاسی محرومند - به یقین نمی تواند به ابادی وطن وساختن ملت واحده واینده درخشان که شما تصورش را می نماید خد مت نماید؟
    یا اینکه شما مثل شا هان ستمگر گزشته افغانستان و حاکمان غییر مسول ونفرت افرین فعلی - واستعمار جدید - باور وعقیده دارید که فهم ودرک صحیح در اختیار وانحصار یک قوم وخون مشخص است ودیگران نمی فهمند وانگاه شما وظیفه اسمانی دارید تا مردمان نفهم و وا مانده را از قید خرافت وجهل فکری رهایی بدهید- یعنی شما با این مقالات تان می خواهد که روشنگری نموده وعصر جدید از زندگی رنگین کمانی را که در ان به جز ملت افغان نام ونشانی نباشد اعمارو افغانستان را از قید اقوام و رموز افتخار وشاه فردهای فرهنگی شان خلاص نماید؟
    گوی که شما باور دارید با عث بد بختی وبحران- ترور ها وجنگها همین نام هزاره- ازبک وتاجیک و مظاهر تمد نی وسیما های تاریخی وفرهنگی انها هستند- نه شاهان ورییسان و امیر المو منین ها.و به همین دلیل پیکره های بودا شکسته و بزرگان مردم مورد تو هین وتحقیر قرار می گیرند . اری وطن دار محترم شما در زیر نقاب روشنفکر مابی بد ترین توهین وتحقیر ها را نسبت به ملت ورهبر هزاره مرتکب شده اید. ودیگر اقوام را نیز از نیش گرفتن در امان نگزاشته اید- هیچ کسی از مردم افغانستان قلم شمارا در جهت تحکیم وحدت ملی مناسب و موثیر ندانسته و نسخه که شما و هم فکران بازا ری تان - برای افغانستان تجویز کرده اید به نظر انها به تعویذ ریا کارانه - مار گیرانه - توعویض نویسان پل خشتی کابل شبا هت دارد. شما می خواهید با دفن واقعیتهای عینی جا معه - گزافه و رویا - خواب وخیال واهی - به خورد مردم بدهد. شما باید بدانید - کسی که وحدت ملی را اروز دارد اولین کارش احترام - تحمل وپذیرش دیگران می باشد. ولی شما کوشیده اید با یک حرکت زیکزالی وصحنه سازی معمولی اما در حقیت - از جمله نماد های وقار - رمز اعتماد و قامت عزت مردم هزاره لکد مال نماید. ومردم ما را توهین و تحقیر سازید ! شاید شما بگوید که راه یکی شدن ما همین است که از رهبران گزشته مان و تاریخ و ارزشهای فرهنگی و مردمی مان تبری بجویم - چون سبب اختلاف ما انها بوده اند- نه نظا مهای ستم پیشه دیروز وامروز افغانستان. اقای مسعود قیام شما اختیار وحق دارد که در باره نیاکان واجداد خود هر نوع قضاوت را بنماید اما ما به بابه مان به عنوان ناجی و اموزگار خود ومعمار وحدت وعزم سیاسی خود نگاه نموده وبدان احترام می نمایم. وضعیت امروزی و رفتار هوشمندانه وسیاسی هزاره در دوره جدید که صلح خواهی -عدالت طلبی و تجدد ومنشهای مدنی را پیشه خود سا خته اند همه از برکات اموزه های روشن گرانه - عقلانی و حکیمانه مزاری بوده است. امروز اگر هزاره ها - درامر مهم وسازنده مناسبات انسانی: همپذیری - مشارکت عادلانه و اهنگ نوین هم نوایی دارد- نتیجه فریا دها وبیدار گریهای مزاری بزرگ می باشد.
    دیگر اینکه شما به ناحق پشتونها را عموما مورد ملا مت قرار داده اید اما ما هرگز چنین قضاوت را نمی پذیریم بلکه بر خلاف شما باور داریم که پشتونها حساب شان از چند ستم گر که جز قدرت وسر مایه و ارضای شهوت سلطه گرانه شان فکری نداشتند کا ملا جدا است. ومااین قضاوت را نسبت به وطن دارن مان در کل مد یون افکار بلند ودور نگری های مزاری شهید هستیم. شما حتما به سخنان مزاری در این باره مراجعه نماید.
    خلا صه اینکه: من به عنوان یک هزاره در حال که نسبت به همه اقوام کشورم واندیشمندان ان وهم چنین به ازادی بیان وقلم باور اساسی وارمانی دارم -هیچگاه نمی توانم بپذیرم به کسانی که مورد احترام یک ملت باشد بی احترامی نما یم ویا بدون کدام سند ومدرکی برایش حکم صادر کنم . اقای قیام ! گزشته از شخصیت بارز مبارزاتی وصلح خواهی مزاری شهید وگزشته از انکه او یکی از بزرگترین رهبران سیاسی وفکری دوران اخیر کشور ما است. گزشته از انکه مزاری منادی عدالت وبرابری در ایجاد مناسبات جدید میان ملت افغانستان بود . او یکی از دانشمندان وعالمان بزرگ وروشن بین دینی و رهبران فکری جامعه ما است - و بدین خاطر سا لها ی متمادی بعد از شهادتش هنوز هم افکار بلندش- الهام بخش روشنفکران- نویسندگان وشاعران پاک نهاد ملت افغانستان وهزاره ها می باشد. اما بدون شک به همین مقیاس او به خاطر استقلال طلبی و عدالت خواهی وسر بلندی افغانستان مورد خشم ونفرت رقیبان و کوردلان خارجی وهمسایگان بد نیت قرار داشته است. ودروست به همین دلیل همگی در جهت به شهادت رساند نش- ایتلاف نموده واورا با دستان بسته با سخت ترین و غیر انسانی ترین شکنجه ها ولی به دست وطن دارنش -به شهادت رسانید ند. ما باور داریم که اگر مزاری جز سعادت و سر بلندی افغانستان را می خواست امروزه - حتما زنده بود و دست در دست ما فیایی قدرت وسر مایه می داد. اما مزاری با کرامت تر از تصور وذهن دست ساخته وبازاری زمانه ما بود.در اخر یکبار دیگر از روشنفکران هم وطن می خواهیم که به سخنان مزاری به عنوان یک انسان رنج دیده و اما متفکر ودیگر اندیش دینی وسیاسی بدون تعصب و گرایشات معمولی گوش فرا داده و گفته ها وافکار اورا مورد مطالعه مجدد قرار بدهند. ان گاه در می یابند که توهین به مزاری تو هین به افغانستان- تو هین به ازادی- وتحقیر به هزاره می باشد. ما امید واریم که روشنفکران واقعی ما راه بجز راه های تجربه شده یعنی نفی و حذف دیگران را به پیش گیرند. به واقعیت های مو جود کشور خود احترام گزاشته و با همدلی وپذیرش یک دیگر افغانستان وساختار نوین ان را بنا نهند. رضا ضیایی 15 قوس 1387

    تاریخ نشر مطلب: یکشنبه 17 قوس 1387 خورشیدی برابر با 7 دسمبر 2008 میلادی/ آلمان

    Geen opmerkingen:

  • بازگشت به صفحه اصلی
  •