محمد همایون سرخابی از لندن
بحران اقتصادی کنونی جهان هشداری بر زوال نظام سرمایه داری با یک خاطره ماندگار
بعد از سقوط اردوگاه کشور های سوسیالیستی و بخصوص فروپاشی اتحاد جماهیر اشتراکی سوسیالیستی شوروی ، تنش های تند و رویا روئی های خطرناک میان ابر قدرت های جهان که هر روز حیات بشر را به نابودی تهدید مینمود، به سردی گرایید و ایالات متحده آمریکا با غرور گام های استوار به سوی تک محوری و تصمیم گیری در سرنوشت باشند گان این کره خاکی بر داشت . دست پرورد گان عقب گرد و جیره خوران زبون شده امپریالیزم جهان خوار در منطقه و بخصوص در کشور ما که در گرو انحصار غول سرمایه قرار داشته و از تفاله آن تغذیه میشدند ، با پایکوبی های چشم گیر و نواختن دهل سورنا این فاجعه را جشن گرفتند وبا سرور و شادمانی از آن استقبال نمودند . دیری نگذشت که این شامپیون دموکراسی و دفاع از حقوق و آزادی بشر چهره واقعی خود را با تلخ کامی به هواداران کم مقدار خود به نمایش گذاشت و با ضربات کوبنده و مرگ باری از آنها استقبال نمود . ٤٣ سال قبل از امروز این کمترین که دانش آموز فاکولته حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل بود ، خوب به یاد دارد که شب های متمادی گروه های عقب گرد و تاریک اندیش بعد ار ختم مارش ها ، میتینگ ها و نبرد های خونین با دولت و مخالفین سیاسی خود با دادن شعار های دلخراش و کشیدن نعره های یک نواخت در ورودی اتاق خواب محصلین لیلیه پوهنتون کابل را دق الباب نموده و هم بستگان خود را برای نبرد فردا دعوت میکردند . در یکی از آن روز ها مرحوم عبدالرحیم نیازی محصل فاکولته شرعیات پوهنتون کابل و رهبر اخوانی های پوهنتون که از جمع برادران پشتون ناقل در ولایت فاریاب و به اصطلاح وطن دار من بود ، بر سبیل تصادف در اتاق طعام خوری لیلیه با او روبرو شدم ، مو صوف با احترام لازم اظهار داشت که، وطن دار عزیز ! من ذریعه چند نفر از برادران پیام جداگانه برای شما ارسال ولی هیچ جوابی از سوی شما دریافت نه نمودم ، در حالیکه به همکاری شما اشد ضرورت احساس میگردد . من به صحبت های دوستانه او گوش فرا داده برایش گفتم ، نیازی صاحب ما و شما همدیگر را از دیر زمانی است که خوب می شنا سیم ، تو به نام پدر و پدر بزرگم پروفسور غلام محمد میمنگی هنرمند شهیر و مبارزه نستوه کشور که بیشترین ایام زندگی خود را به خاطر حق طلبی و برابر زیستن در زندان امیر عبدالرحمن میر غضب و امیر حبیب الله زن بازه ، با مشقت سپری نموده و بعداً در سازماندهی اولین گروه مشروطه خواهان کشور نقش فعالی داشته و علیه ظلم ، بی عدالتی ، استعمار و استبداد سرسختانه مبارزه نموده است ، خوب معرفت و آشنائی دارید . خوشبختانه از آن مرحوم برای ما ورثه و بازماندگانش ، علاوه بر نام نیک اندیشه پیشرو مترقی و مبارزه حق طلبانه وی نیز با گرمی و حرارت لازم به ارث باقی مانده است . از لطف شما تشکر، فعلاً آماده گی لازم برای مبارزه را ندارم . چند روز بعد جهت مشورت و نظر خواهی درب منزل پسر ماما ام شاد روان محمد یونس سرخابی مشهور به یونس اوزبیگ مبارز نستوه شاعر نامور و دانشمند ارزشمند کشور را که وی نیز از جمله پیش کسوتان نهضت روشنفکری جوانان کشور بوده و بیشترین روز های زندگی خود را در مبارزه ، حبس و تبعید سپری نموده بود ، دق الباب نموده و جویای احوال ایشان گردیدم . این کمترین بعد از عرض سلام راجع به موضوعات گرم و مهم روز که در محیط پوهنتون کابل جریان داشت طور مختصر اشاره نموده و خواهان راهنمائی شان در زمینه گردیدم ، مرحوم محمد یونس سرخابی با تحلیل عالمانه از وضع پیچیده سیاسی آن زمان پرده برداشته و قاطعانه فرمودند ، شما جوانان فعلاً دانش آموز هستید ، وظیفه اصلی و اساسی شما در قدم نخست توجه به دروس فاکولته و مطالعه بیشتر میباشد و بس . نباید وقت گرانبهای خود را غیر مسئولانه با جریانات سیاسی کنونی که مرام و اهداف آن ها نیز به خوبی روشن نیست ضایع نموده و برای خود دشمنی نمایی . مرحوم سرخابی در ضمن صحبت های عالمانه خود نظر همه جانبه ای به سیر و تکامل زندگی بشر از روز های آغازین حیات تا آن زمان روشنی انداخته و در مورد مبارزات دوامدار انسان ها در برابر طبیعت و نابرابری های محیط اجتماعی و مشکلات محیط زیست و طی مراحل انکشاف و تکاملی آن از( کمون اولیه ، بردگی ، فئودالی ، سرمایه داری و نظام سوسیالیستی ) طور خلاصه مطالب جالب ، علمی و مفیدی بیان نموده و در فرجام افزودند . استقرار نظام های ملی و مردمی، احترام به حقوق و آزادی های مردم امری است اجتناب ناپذیر ، هیچ قدرت و نیرویی در جهان نمیتواند مانع تحقق آن گردد و این خواست معقول و بر حق انسانی دیر و یا زود عملی خواهد شد زیرا پروردگار بزرگ عالمیان انسان را مخلوق بالنده و عاقل خلق نموده است تا خوب را از بد ، زشت را از زیبا تفریق نماید . این وظیفه اساسی همه جوانان آگاه ، روشنفکر و تحصیل یافته کشور است که خود را با زیور علم و دانش آراسته نماید تا در پرتو روشنایی آن بتوانند دوست را از دشمن تفریق و با احساس مسئولیت ، روحیه وطن پرستی و مردم دوستی ، فضای سالم تفاهم سیاسی را میان تبار های مختلف کشور ایجاد و دیوار های ضخیم عدم اعتماد و ناباوری را برای همیش از بین بردارند ، تا همه مردم میهن ما متحد و یک پارچه در برابر دشمن مشترک خود مبارزه و پیکار مشترک نمایند و معیار شخصیت انسان ها فهم ، دانش ، ذکاء ، صداقت ، پاک نفسی ، انسان دوستی و وطن پرستی باشد نه وابستگی های قومی ، نژادی ، خاندانی و غیره . مرحوم سرخابی افزودند ، یکی از بد بختی های کنونی که جامعه ما را شدیداً به تباهی تهدید و به گمراهی سوق نموده است ، حاکمیت و تسلط ظالمانه و بدون قید و شرط یک قوم و بخصوص یک خاندان ظالم و تن پرور به سر نوشت همه مردم کشور ما میباشد . طوریکه ملاحظه میگردد تمام کدر های مهم دولت در وزارت خانه های مهم کلیدی ، نصب و تقرر حکام و والی های ولایات همه در گرو انحصار سرداران کم سواد ، عیاش ، تن پرور و استفاده جو قرار داشته و سایر اقوام و تبار های کشور از حلقه اعتماد شان خارج اند و هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود و آینده زندگی بهتر برای فرزندان خود را ندارند . این امر باعث گردیده است تا میهن ما از کاروان شتابنده پیشرفت و ترقی کنونی جهان عقب مانده و مردم بیچاره ما در مرداب بدبختی ، فقر ، بیسوادی ، مرض و اختلافات قومی و زبانی تا گلو فرو روند و زمینه تداوم زندگی شرم آور و چرکین برای سالیان متمادی دیگر نیز برای این قشر مفت خوار و تن پرور میسر گردد . مرحوم محمد یونس سرخابی در مورد نظام سرمایه داری و نظام سوسیالیستی نیز مطالب مفید و ماندگاری بیان داشته افزودند ، یکی از ویژگی های نظام سرمایه داری که کشور عزیز ما افغانستان نیز در آن راه روان است مسئله انحصار قدرت توسط فیودالان و سرمایه داران و انحصار قدرت و تسلط ایشان بر وسایل تولید و استثمار غیر عادلانه و غصب بی رحمانه ارزش اضافی کار دهقانان و کارگران توسط آنها میباشد ، که متاسفانه این راه و روش بخش عمده سیاست نظام سرمایه داری را در جهان تشکیل می نماید . در نظام سرمایه داری تولید نعمات مادی بیشتر بر معیار خواهش استوار است نه ضرورت در تولید . در حالیکه در نظام غیر سرمایه داری موضوع معکوس این امر بوده ، ،طرح سیاست اقتصادی نظام سوسیالیستی متکی به تصمیم دولت در تولید است، بناً تولید نعمات مادی بر مبنای ضرورت در تولید متکی میباشد . در نظام سوسیالیستی دولت مکلف است تا ضرورت های اولیه جامعه را طور دقیق تشخیص نموده و تولیدات خود را مطابق نیاز جامعه تنظیم و عیار نماید ، طور مثال انسان به خانه ، لباس ، نان و غیره ضرورت های اولیه نیاز مبرم دارد . ولی در عین حال عده ای در جامعه وجود دارند که علاوه بر ضرورت های اولیه ، خواهش داشتن اشیای لوکس و فیشنی مثلاً عوض یک جوره بوت تولید شده ای کشور خود خواهش و تقاضای داشتن یک جوره بوت سلمندر جر منی و غیره مواد لوکس را نیز دارند . آیا تدارک ضروریات اولیه برای همه افراد جامعه رجحان دارد و یا رفع خواهش عده ای محدود افراد جامعه ؟ در صورتیکه بنیاد اقتصاد یک کشور بر اساس یک پلان علماً تنظیم شده متکی به ضروریات اجتماعی طرح ریزی شده باشد ، موضوع انارشی و بحران اقتصادی و اضافه تولید در جامعه مطرح بحث نخواهد شد و جامعه هرگز به سوی انارشی تولید و بحران لجام گسیخته اقتصادی گام بر نخواهد داشت . درست از آن نشست تقریباً ٤٣ سال سپری میگردد و اکنون همه مردم با گوشت و پوست خویش اثرات تلخ بحران لجام گسیخته اقتصادی که نظام سرمایه داری را شدیداً به نابودی تهدید میکند لمس و درک می نمایند . بحران اقتصادی کنونی نظام سرمایه داری محصول و نتیجه کمبود در تولید نعمات مادی نبوده بلکه عکس آن نتیجه منطقی اضافه تولید کالا ها ، عدم فروش ، ذخیره و تراکم بیش از حد آن در مارکت است ، این امر زمینه بیکاری ملیون ها کارگر موسسات تولیدی را در سراسر جهان باعث گردیده و زنگ خطر جدی فروپاشی نظام سرمایه و آغاز ملی شدن ها را در جهان نوید میدهد . بی نظمی و عدم توازن میان عرضه و تقاضای کالا های تولیدی از یک سو و بی ثباتی ناشی از عدم موجودیت قانون مالی و پولی در سیاست بازار آزاد از سوی دیگر از جمله عواملی است که در تسریع بحران کنونی اقتصاد نقش عمده داشته و پایان عصر آزادی های لجام گسیخته اقتصاد بازار آزاد را نوید میدهد . کشور عزیز ما افغانستان که از جمله عقب نگاهداشته شده ترین کشور های جهان به شمار می آید و متاسفانه در چنگال خونین شیادان مافیایی قرار داشته و این گروه بی رحم و تیکه داران بی عاطفه علاوه بر سایر جفا های که در حق این ملت مظلوم نموده اند ، با خریداری غیر قانونی موسسات بزرگ دولتی مردم گرسنه ، بی نان و آب ما را گرسنه تر ساخته و با بی شرمی توده های رنجور ما را به صحرای سوزان تباهی و بدبختی اقتصاد بازار رهنمون می گردند . در حالیکه که خود شان خوب میدانند اقتصاد بازار آزاد در جهان به رکود مرگ بار و علاج ناپذیری مواجه شده و چاره جز گام گذاشتن به سوی ملی شدن را ندارند . ایالات متحده آمریکا انگلستان و غیره کشور های بزرگ جامعه سرمایه داری جهان که طی قرون متمادی خود پرچمدار این نظام بودند و مداخله دولت در امور اقتصادی کشور را بکلی نفی میکردند ، ولی اکنون با وضاحت دیده میشود این کشور ها با وصف دست رسی به تخنیک مدرن الکترونیک و داشتن کدر های بیشمار ورزیده علمی و مسلکی نتوانسته اند جلو این بحران را سد گردیده و راهی جز مداخله دولت در امور اقتصادی را جستجو و پیدا نمایند ، این شامپیون های جهان خوار نظام سرمایه ، با وصف تا دیه ملیارد ها پوند و دالر برای بانک ها و موسسات بزرگ صنعتی ورشکست شده خود مکلف و وظیفه دارند تا برای ملیون ها هموطن خود پول قرضه منزل ، بیمه های صحی و اجتماعی را نیز تدارک نمایند تا مانع بیشتر بحران گردند . ولی آشکارا ملاحظه میشود که این دولت ها مستقیماً کنترول اقتصاد کشور های خود را در دست گرفته و به آهسته گی با دستان خود گور نظام سرمایه داری را خود میکنند که البته این تحول بزرگ تاریخی به ذات نتیجه منطقی سیر تکامل اجتماعی جامعه بشری بوده و نشان دهنده گذار تدریجی از نظام سرمایه داری به سوی نظام سوسیالیستی میباشد . زیرا استقرار نظام سوسیالیستی یک پدیده قانونمند و اجتناب ناپذیر جهانی است که در پی نظام سرمایه داری خواهد آمد و گلیم دلالان ، سرمایه داران بی عاطفه و استثمار گران بی رحم را برای ابد جم خواهد نمود ، زندگی با همی و رفاه همگانی به وجود خواهد آمد و همه باشند گان این کره خاکی صرف نظر از تعلقات رنگ ، زبان ، نژاد و مذهب برادروار کنار هم زیست خواهند نمود و برای هر کس مطابق استعدادش کار و مطابق کارش مزد تا دیه خواهد شد
و من الله التوفیق محمد همایون سرخابی ٤ مارچ ٢٠٠٩
بعد از سقوط اردوگاه کشور های سوسیالیستی و بخصوص فروپاشی اتحاد جماهیر اشتراکی سوسیالیستی شوروی ، تنش های تند و رویا روئی های خطرناک میان ابر قدرت های جهان که هر روز حیات بشر را به نابودی تهدید مینمود، به سردی گرایید و ایالات متحده آمریکا با غرور گام های استوار به سوی تک محوری و تصمیم گیری در سرنوشت باشند گان این کره خاکی بر داشت . دست پرورد گان عقب گرد و جیره خوران زبون شده امپریالیزم جهان خوار در منطقه و بخصوص در کشور ما که در گرو انحصار غول سرمایه قرار داشته و از تفاله آن تغذیه میشدند ، با پایکوبی های چشم گیر و نواختن دهل سورنا این فاجعه را جشن گرفتند وبا سرور و شادمانی از آن استقبال نمودند . دیری نگذشت که این شامپیون دموکراسی و دفاع از حقوق و آزادی بشر چهره واقعی خود را با تلخ کامی به هواداران کم مقدار خود به نمایش گذاشت و با ضربات کوبنده و مرگ باری از آنها استقبال نمود . ٤٣ سال قبل از امروز این کمترین که دانش آموز فاکولته حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل بود ، خوب به یاد دارد که شب های متمادی گروه های عقب گرد و تاریک اندیش بعد ار ختم مارش ها ، میتینگ ها و نبرد های خونین با دولت و مخالفین سیاسی خود با دادن شعار های دلخراش و کشیدن نعره های یک نواخت در ورودی اتاق خواب محصلین لیلیه پوهنتون کابل را دق الباب نموده و هم بستگان خود را برای نبرد فردا دعوت میکردند . در یکی از آن روز ها مرحوم عبدالرحیم نیازی محصل فاکولته شرعیات پوهنتون کابل و رهبر اخوانی های پوهنتون که از جمع برادران پشتون ناقل در ولایت فاریاب و به اصطلاح وطن دار من بود ، بر سبیل تصادف در اتاق طعام خوری لیلیه با او روبرو شدم ، مو صوف با احترام لازم اظهار داشت که، وطن دار عزیز ! من ذریعه چند نفر از برادران پیام جداگانه برای شما ارسال ولی هیچ جوابی از سوی شما دریافت نه نمودم ، در حالیکه به همکاری شما اشد ضرورت احساس میگردد . من به صحبت های دوستانه او گوش فرا داده برایش گفتم ، نیازی صاحب ما و شما همدیگر را از دیر زمانی است که خوب می شنا سیم ، تو به نام پدر و پدر بزرگم پروفسور غلام محمد میمنگی هنرمند شهیر و مبارزه نستوه کشور که بیشترین ایام زندگی خود را به خاطر حق طلبی و برابر زیستن در زندان امیر عبدالرحمن میر غضب و امیر حبیب الله زن بازه ، با مشقت سپری نموده و بعداً در سازماندهی اولین گروه مشروطه خواهان کشور نقش فعالی داشته و علیه ظلم ، بی عدالتی ، استعمار و استبداد سرسختانه مبارزه نموده است ، خوب معرفت و آشنائی دارید . خوشبختانه از آن مرحوم برای ما ورثه و بازماندگانش ، علاوه بر نام نیک اندیشه پیشرو مترقی و مبارزه حق طلبانه وی نیز با گرمی و حرارت لازم به ارث باقی مانده است . از لطف شما تشکر، فعلاً آماده گی لازم برای مبارزه را ندارم . چند روز بعد جهت مشورت و نظر خواهی درب منزل پسر ماما ام شاد روان محمد یونس سرخابی مشهور به یونس اوزبیگ مبارز نستوه شاعر نامور و دانشمند ارزشمند کشور را که وی نیز از جمله پیش کسوتان نهضت روشنفکری جوانان کشور بوده و بیشترین روز های زندگی خود را در مبارزه ، حبس و تبعید سپری نموده بود ، دق الباب نموده و جویای احوال ایشان گردیدم . این کمترین بعد از عرض سلام راجع به موضوعات گرم و مهم روز که در محیط پوهنتون کابل جریان داشت طور مختصر اشاره نموده و خواهان راهنمائی شان در زمینه گردیدم ، مرحوم محمد یونس سرخابی با تحلیل عالمانه از وضع پیچیده سیاسی آن زمان پرده برداشته و قاطعانه فرمودند ، شما جوانان فعلاً دانش آموز هستید ، وظیفه اصلی و اساسی شما در قدم نخست توجه به دروس فاکولته و مطالعه بیشتر میباشد و بس . نباید وقت گرانبهای خود را غیر مسئولانه با جریانات سیاسی کنونی که مرام و اهداف آن ها نیز به خوبی روشن نیست ضایع نموده و برای خود دشمنی نمایی . مرحوم سرخابی در ضمن صحبت های عالمانه خود نظر همه جانبه ای به سیر و تکامل زندگی بشر از روز های آغازین حیات تا آن زمان روشنی انداخته و در مورد مبارزات دوامدار انسان ها در برابر طبیعت و نابرابری های محیط اجتماعی و مشکلات محیط زیست و طی مراحل انکشاف و تکاملی آن از( کمون اولیه ، بردگی ، فئودالی ، سرمایه داری و نظام سوسیالیستی ) طور خلاصه مطالب جالب ، علمی و مفیدی بیان نموده و در فرجام افزودند . استقرار نظام های ملی و مردمی، احترام به حقوق و آزادی های مردم امری است اجتناب ناپذیر ، هیچ قدرت و نیرویی در جهان نمیتواند مانع تحقق آن گردد و این خواست معقول و بر حق انسانی دیر و یا زود عملی خواهد شد زیرا پروردگار بزرگ عالمیان انسان را مخلوق بالنده و عاقل خلق نموده است تا خوب را از بد ، زشت را از زیبا تفریق نماید . این وظیفه اساسی همه جوانان آگاه ، روشنفکر و تحصیل یافته کشور است که خود را با زیور علم و دانش آراسته نماید تا در پرتو روشنایی آن بتوانند دوست را از دشمن تفریق و با احساس مسئولیت ، روحیه وطن پرستی و مردم دوستی ، فضای سالم تفاهم سیاسی را میان تبار های مختلف کشور ایجاد و دیوار های ضخیم عدم اعتماد و ناباوری را برای همیش از بین بردارند ، تا همه مردم میهن ما متحد و یک پارچه در برابر دشمن مشترک خود مبارزه و پیکار مشترک نمایند و معیار شخصیت انسان ها فهم ، دانش ، ذکاء ، صداقت ، پاک نفسی ، انسان دوستی و وطن پرستی باشد نه وابستگی های قومی ، نژادی ، خاندانی و غیره . مرحوم سرخابی افزودند ، یکی از بد بختی های کنونی که جامعه ما را شدیداً به تباهی تهدید و به گمراهی سوق نموده است ، حاکمیت و تسلط ظالمانه و بدون قید و شرط یک قوم و بخصوص یک خاندان ظالم و تن پرور به سر نوشت همه مردم کشور ما میباشد . طوریکه ملاحظه میگردد تمام کدر های مهم دولت در وزارت خانه های مهم کلیدی ، نصب و تقرر حکام و والی های ولایات همه در گرو انحصار سرداران کم سواد ، عیاش ، تن پرور و استفاده جو قرار داشته و سایر اقوام و تبار های کشور از حلقه اعتماد شان خارج اند و هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود و آینده زندگی بهتر برای فرزندان خود را ندارند . این امر باعث گردیده است تا میهن ما از کاروان شتابنده پیشرفت و ترقی کنونی جهان عقب مانده و مردم بیچاره ما در مرداب بدبختی ، فقر ، بیسوادی ، مرض و اختلافات قومی و زبانی تا گلو فرو روند و زمینه تداوم زندگی شرم آور و چرکین برای سالیان متمادی دیگر نیز برای این قشر مفت خوار و تن پرور میسر گردد . مرحوم محمد یونس سرخابی در مورد نظام سرمایه داری و نظام سوسیالیستی نیز مطالب مفید و ماندگاری بیان داشته افزودند ، یکی از ویژگی های نظام سرمایه داری که کشور عزیز ما افغانستان نیز در آن راه روان است مسئله انحصار قدرت توسط فیودالان و سرمایه داران و انحصار قدرت و تسلط ایشان بر وسایل تولید و استثمار غیر عادلانه و غصب بی رحمانه ارزش اضافی کار دهقانان و کارگران توسط آنها میباشد ، که متاسفانه این راه و روش بخش عمده سیاست نظام سرمایه داری را در جهان تشکیل می نماید . در نظام سرمایه داری تولید نعمات مادی بیشتر بر معیار خواهش استوار است نه ضرورت در تولید . در حالیکه در نظام غیر سرمایه داری موضوع معکوس این امر بوده ، ،طرح سیاست اقتصادی نظام سوسیالیستی متکی به تصمیم دولت در تولید است، بناً تولید نعمات مادی بر مبنای ضرورت در تولید متکی میباشد . در نظام سوسیالیستی دولت مکلف است تا ضرورت های اولیه جامعه را طور دقیق تشخیص نموده و تولیدات خود را مطابق نیاز جامعه تنظیم و عیار نماید ، طور مثال انسان به خانه ، لباس ، نان و غیره ضرورت های اولیه نیاز مبرم دارد . ولی در عین حال عده ای در جامعه وجود دارند که علاوه بر ضرورت های اولیه ، خواهش داشتن اشیای لوکس و فیشنی مثلاً عوض یک جوره بوت تولید شده ای کشور خود خواهش و تقاضای داشتن یک جوره بوت سلمندر جر منی و غیره مواد لوکس را نیز دارند . آیا تدارک ضروریات اولیه برای همه افراد جامعه رجحان دارد و یا رفع خواهش عده ای محدود افراد جامعه ؟ در صورتیکه بنیاد اقتصاد یک کشور بر اساس یک پلان علماً تنظیم شده متکی به ضروریات اجتماعی طرح ریزی شده باشد ، موضوع انارشی و بحران اقتصادی و اضافه تولید در جامعه مطرح بحث نخواهد شد و جامعه هرگز به سوی انارشی تولید و بحران لجام گسیخته اقتصادی گام بر نخواهد داشت . درست از آن نشست تقریباً ٤٣ سال سپری میگردد و اکنون همه مردم با گوشت و پوست خویش اثرات تلخ بحران لجام گسیخته اقتصادی که نظام سرمایه داری را شدیداً به نابودی تهدید میکند لمس و درک می نمایند . بحران اقتصادی کنونی نظام سرمایه داری محصول و نتیجه کمبود در تولید نعمات مادی نبوده بلکه عکس آن نتیجه منطقی اضافه تولید کالا ها ، عدم فروش ، ذخیره و تراکم بیش از حد آن در مارکت است ، این امر زمینه بیکاری ملیون ها کارگر موسسات تولیدی را در سراسر جهان باعث گردیده و زنگ خطر جدی فروپاشی نظام سرمایه و آغاز ملی شدن ها را در جهان نوید میدهد . بی نظمی و عدم توازن میان عرضه و تقاضای کالا های تولیدی از یک سو و بی ثباتی ناشی از عدم موجودیت قانون مالی و پولی در سیاست بازار آزاد از سوی دیگر از جمله عواملی است که در تسریع بحران کنونی اقتصاد نقش عمده داشته و پایان عصر آزادی های لجام گسیخته اقتصاد بازار آزاد را نوید میدهد . کشور عزیز ما افغانستان که از جمله عقب نگاهداشته شده ترین کشور های جهان به شمار می آید و متاسفانه در چنگال خونین شیادان مافیایی قرار داشته و این گروه بی رحم و تیکه داران بی عاطفه علاوه بر سایر جفا های که در حق این ملت مظلوم نموده اند ، با خریداری غیر قانونی موسسات بزرگ دولتی مردم گرسنه ، بی نان و آب ما را گرسنه تر ساخته و با بی شرمی توده های رنجور ما را به صحرای سوزان تباهی و بدبختی اقتصاد بازار رهنمون می گردند . در حالیکه که خود شان خوب میدانند اقتصاد بازار آزاد در جهان به رکود مرگ بار و علاج ناپذیری مواجه شده و چاره جز گام گذاشتن به سوی ملی شدن را ندارند . ایالات متحده آمریکا انگلستان و غیره کشور های بزرگ جامعه سرمایه داری جهان که طی قرون متمادی خود پرچمدار این نظام بودند و مداخله دولت در امور اقتصادی کشور را بکلی نفی میکردند ، ولی اکنون با وضاحت دیده میشود این کشور ها با وصف دست رسی به تخنیک مدرن الکترونیک و داشتن کدر های بیشمار ورزیده علمی و مسلکی نتوانسته اند جلو این بحران را سد گردیده و راهی جز مداخله دولت در امور اقتصادی را جستجو و پیدا نمایند ، این شامپیون های جهان خوار نظام سرمایه ، با وصف تا دیه ملیارد ها پوند و دالر برای بانک ها و موسسات بزرگ صنعتی ورشکست شده خود مکلف و وظیفه دارند تا برای ملیون ها هموطن خود پول قرضه منزل ، بیمه های صحی و اجتماعی را نیز تدارک نمایند تا مانع بیشتر بحران گردند . ولی آشکارا ملاحظه میشود که این دولت ها مستقیماً کنترول اقتصاد کشور های خود را در دست گرفته و به آهسته گی با دستان خود گور نظام سرمایه داری را خود میکنند که البته این تحول بزرگ تاریخی به ذات نتیجه منطقی سیر تکامل اجتماعی جامعه بشری بوده و نشان دهنده گذار تدریجی از نظام سرمایه داری به سوی نظام سوسیالیستی میباشد . زیرا استقرار نظام سوسیالیستی یک پدیده قانونمند و اجتناب ناپذیر جهانی است که در پی نظام سرمایه داری خواهد آمد و گلیم دلالان ، سرمایه داران بی عاطفه و استثمار گران بی رحم را برای ابد جم خواهد نمود ، زندگی با همی و رفاه همگانی به وجود خواهد آمد و همه باشند گان این کره خاکی صرف نظر از تعلقات رنگ ، زبان ، نژاد و مذهب برادروار کنار هم زیست خواهند نمود و برای هر کس مطابق استعدادش کار و مطابق کارش مزد تا دیه خواهد شد
و من الله التوفیق محمد همایون سرخابی ٤ مارچ ٢٠٠٩
Geen opmerkingen:
Een reactie posten