• بازگشت به صفحه اصلی
  • vrijdag 6 maart 2009

    بحران اقتصادی کنونی جهان هشداری بر زوال نظام سرمایه داری با یک خاطره ماندگار

    محمد همایون سرخابی از لندن
    بحران اقتصادی کنونی جهان هشداری بر زوال نظام سرمایه داری با یک خاطره ماندگار
    بعد از سقوط اردوگاه کشور های سوسیالیستی و بخصوص فروپاشی اتحاد جماهیر اشتراکی سوسیالیستی شوروی ، تنش های تند و رویا روئی های خطرناک میان ابر قدرت های جهان که هر روز حیات بشر را به نابودی تهدید مینمود، به سردی گرایید و ایالات متحده آمریکا با غرور گام های استوار به سوی تک محوری و تصمیم گیری در سرنوشت باشند گان این کره خاکی بر داشت . دست پرورد گان عقب گرد و جیره خوران زبون شده امپریالیزم جهان خوار در منطقه و بخصوص در کشور ما که در گرو انحصار غول سرمایه قرار داشته و از تفاله آن تغذیه میشدند ، با پایکوبی های چشم گیر و نواختن دهل سورنا این فاجعه را جشن گرفتند وبا سرور و شادمانی از آن استقبال نمودند . دیری نگذشت که این شامپیون دموکراسی و دفاع از حقوق و آزادی بشر چهره واقعی خود را با تلخ کامی به هواداران کم مقدار خود به نمایش گذاشت و با ضربات کوبنده و مرگ باری از آنها استقبال نمود . ٤٣ سال قبل از امروز این کمترین که دانش آموز فاکولته حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل بود ، خوب به یاد دارد که شب های متمادی گروه های عقب گرد و تاریک اندیش بعد ار ختم مارش ها ، میتینگ ها و نبرد های خونین با دولت و مخالفین سیاسی خود با دادن شعار های دلخراش و کشیدن نعره های یک نواخت در ورودی اتاق خواب محصلین لیلیه پوهنتون کابل را دق الباب نموده و هم بستگان خود را برای نبرد فردا دعوت میکردند . در یکی از آن روز ها مرحوم عبدالرحیم نیازی محصل فاکولته شرعیات پوهنتون کابل و رهبر اخوانی های پوهنتون که از جمع برادران پشتون ناقل در ولایت فاریاب و به اصطلاح وطن دار من بود ، بر سبیل تصادف در اتاق طعام خوری لیلیه با او روبرو شدم ، مو صوف با احترام لازم اظهار داشت که، وطن دار عزیز ! من ذریعه چند نفر از برادران پیام جداگانه برای شما ارسال ولی هیچ جوابی از سوی شما دریافت نه نمودم ، در حالیکه به همکاری شما اشد ضرورت احساس میگردد . من به صحبت های دوستانه او گوش فرا داده برایش گفتم ، نیازی صاحب ما و شما همدیگر را از دیر زمانی است که خوب می شنا سیم ، تو به نام پدر و پدر بزرگم پروفسور غلام محمد میمنگی هنرمند شهیر و مبارزه نستوه کشور که بیشترین ایام زندگی خود را به خاطر حق طلبی و برابر زیستن در زندان امیر عبدالرحمن میر غضب و امیر حبیب الله زن بازه ، با مشقت سپری نموده و بعداً در سازماندهی اولین گروه مشروطه خواهان کشور نقش فعالی داشته و علیه ظلم ، بی عدالتی ، استعمار و استبداد سرسختانه مبارزه نموده است ، خوب معرفت و آشنائی دارید . خوشبختانه از آن مرحوم برای ما ورثه و بازماندگانش ، علاوه بر نام نیک اندیشه پیشرو مترقی و مبارزه حق طلبانه وی نیز با گرمی و حرارت لازم به ارث باقی مانده است . از لطف شما تشکر، فعلاً آماده گی لازم برای مبارزه را ندارم . چند روز بعد جهت مشورت و نظر خواهی درب منزل پسر ماما ام شاد روان محمد یونس سرخابی مشهور به یونس اوزبیگ مبارز نستوه شاعر نامور و دانشمند ارزشمند کشور را که وی نیز از جمله پیش کسوتان نهضت روشنفکری جوانان کشور بوده و بیشترین روز های زندگی خود را در مبارزه ، حبس و تبعید سپری نموده بود ، دق الباب نموده و جویای احوال ایشان گردیدم . این کمترین بعد از عرض سلام راجع به موضوعات گرم و مهم روز که در محیط پوهنتون کابل جریان داشت طور مختصر اشاره نموده و خواهان راهنمائی شان در زمینه گردیدم ، مرحوم محمد یونس سرخابی با تحلیل عالمانه از وضع پیچیده سیاسی آن زمان پرده برداشته و قاطعانه فرمودند ، شما جوانان فعلاً دانش آموز هستید ، وظیفه اصلی و اساسی شما در قدم نخست توجه به دروس فاکولته و مطالعه بیشتر میباشد و بس . نباید وقت گرانبهای خود را غیر مسئولانه با جریانات سیاسی کنونی که مرام و اهداف آن ها نیز به خوبی روشن نیست ضایع نموده و برای خود دشمنی نمایی . مرحوم سرخابی در ضمن صحبت های عالمانه خود نظر همه جانبه ای به سیر و تکامل زندگی بشر از روز های آغازین حیات تا آن زمان روشنی انداخته و در مورد مبارزات دوامدار انسان ها در برابر طبیعت و نابرابری های محیط اجتماعی و مشکلات محیط زیست و طی مراحل انکشاف و تکاملی آن از( کمون اولیه ، بردگی ، فئودالی ، سرمایه داری و نظام سوسیالیستی ) طور خلاصه مطالب جالب ، علمی و مفیدی بیان نموده و در فرجام افزودند . استقرار نظام های ملی و مردمی، احترام به حقوق و آزادی های مردم امری است اجتناب ناپذیر ، هیچ قدرت و نیرویی در جهان نمیتواند مانع تحقق آن گردد و این خواست معقول و بر حق انسانی دیر و یا زود عملی خواهد شد زیرا پروردگار بزرگ عالمیان انسان را مخلوق بالنده و عاقل خلق نموده است تا خوب را از بد ، زشت را از زیبا تفریق نماید . این وظیفه اساسی همه جوانان آگاه ، روشنفکر و تحصیل یافته کشور است که خود را با زیور علم و دانش آراسته نماید تا در پرتو روشنایی آن بتوانند دوست را از دشمن تفریق و با احساس مسئولیت ، روحیه وطن پرستی و مردم دوستی ، فضای سالم تفاهم سیاسی را میان تبار های مختلف کشور ایجاد و دیوار های ضخیم عدم اعتماد و ناباوری را برای همیش از بین بردارند ، تا همه مردم میهن ما متحد و یک پارچه در برابر دشمن مشترک خود مبارزه و پیکار مشترک نمایند و معیار شخصیت انسان ها فهم ، دانش ، ذکاء ، صداقت ، پاک نفسی ، انسان دوستی و وطن پرستی باشد نه وابستگی های قومی ، نژادی ، خاندانی و غیره . مرحوم سرخابی افزودند ، یکی از بد بختی های کنونی که جامعه ما را شدیداً به تباهی تهدید و به گمراهی سوق نموده است ، حاکمیت و تسلط ظالمانه و بدون قید و شرط یک قوم و بخصوص یک خاندان ظالم و تن پرور به سر نوشت همه مردم کشور ما میباشد . طوریکه ملاحظه میگردد تمام کدر های مهم دولت در وزارت خانه های مهم کلیدی ، نصب و تقرر حکام و والی های ولایات همه در گرو انحصار سرداران کم سواد ، عیاش ، تن پرور و استفاده جو قرار داشته و سایر اقوام و تبار های کشور از حلقه اعتماد شان خارج اند و هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود و آینده زندگی بهتر برای فرزندان خود را ندارند . این امر باعث گردیده است تا میهن ما از کاروان شتابنده پیشرفت و ترقی کنونی جهان عقب مانده و مردم بیچاره ما در مرداب بدبختی ، فقر ، بیسوادی ، مرض و اختلافات قومی و زبانی تا گلو فرو روند و زمینه تداوم زندگی شرم آور و چرکین برای سالیان متمادی دیگر نیز برای این قشر مفت خوار و تن پرور میسر گردد . مرحوم محمد یونس سرخابی در مورد نظام سرمایه داری و نظام سوسیالیستی نیز مطالب مفید و ماندگاری بیان داشته افزودند ، یکی از ویژگی های نظام سرمایه داری که کشور عزیز ما افغانستان نیز در آن راه روان است مسئله انحصار قدرت توسط فیودالان و سرمایه داران و انحصار قدرت و تسلط ایشان بر وسایل تولید و استثمار غیر عادلانه و غصب بی رحمانه ارزش اضافی کار دهقانان و کارگران توسط آنها میباشد ، که متاسفانه این راه و روش بخش عمده سیاست نظام سرمایه داری را در جهان تشکیل می نماید . در نظام سرمایه داری تولید نعمات مادی بیشتر بر معیار خواهش استوار است نه ضرورت در تولید . در حالیکه در نظام غیر سرمایه داری موضوع معکوس این امر بوده ، ،طرح سیاست اقتصادی نظام سوسیالیستی متکی به تصمیم دولت در تولید است، بناً تولید نعمات مادی بر مبنای ضرورت در تولید متکی میباشد . در نظام سوسیالیستی دولت مکلف است تا ضرورت های اولیه جامعه را طور دقیق تشخیص نموده و تولیدات خود را مطابق نیاز جامعه تنظیم و عیار نماید ، طور مثال انسان به خانه ، لباس ، نان و غیره ضرورت های اولیه نیاز مبرم دارد . ولی در عین حال عده ای در جامعه وجود دارند که علاوه بر ضرورت های اولیه ، خواهش داشتن اشیای لوکس و فیشنی مثلاً عوض یک جوره بوت تولید شده ای کشور خود خواهش و تقاضای داشتن یک جوره بوت سلمندر جر منی و غیره مواد لوکس را نیز دارند . آیا تدارک ضروریات اولیه برای همه افراد جامعه رجحان دارد و یا رفع خواهش عده ای محدود افراد جامعه ؟ در صورتیکه بنیاد اقتصاد یک کشور بر اساس یک پلان علماً تنظیم شده متکی به ضروریات اجتماعی طرح ریزی شده باشد ، موضوع انارشی و بحران اقتصادی و اضافه تولید در جامعه مطرح بحث نخواهد شد و جامعه هرگز به سوی انارشی تولید و بحران لجام گسیخته اقتصادی گام بر نخواهد داشت . درست از آن نشست تقریباً ٤٣ سال سپری میگردد و اکنون همه مردم با گوشت و پوست خویش اثرات تلخ بحران لجام گسیخته اقتصادی که نظام سرمایه داری را شدیداً به نابودی تهدید میکند لمس و درک می نمایند . بحران اقتصادی کنونی نظام سرمایه داری محصول و نتیجه کمبود در تولید نعمات مادی نبوده بلکه عکس آن نتیجه منطقی اضافه تولید کالا ها ، عدم فروش ، ذخیره و تراکم بیش از حد آن در مارکت است ، این امر زمینه بیکاری ملیون ها کارگر موسسات تولیدی را در سراسر جهان باعث گردیده و زنگ خطر جدی فروپاشی نظام سرمایه و آغاز ملی شدن ها را در جهان نوید میدهد . بی نظمی و عدم توازن میان عرضه و تقاضای کالا های تولیدی از یک سو و بی ثباتی ناشی از عدم موجودیت قانون مالی و پولی در سیاست بازار آزاد از سوی دیگر از جمله عواملی است که در تسریع بحران کنونی اقتصاد نقش عمده داشته و پایان عصر آزادی های لجام گسیخته اقتصاد بازار آزاد را نوید میدهد . کشور عزیز ما افغانستان که از جمله عقب نگاهداشته شده ترین کشور های جهان به شمار می آید و متاسفانه در چنگال خونین شیادان مافیایی قرار داشته و این گروه بی رحم و تیکه داران بی عاطفه علاوه بر سایر جفا های که در حق این ملت مظلوم نموده اند ، با خریداری غیر قانونی موسسات بزرگ دولتی مردم گرسنه ، بی نان و آب ما را گرسنه تر ساخته و با بی شرمی توده های رنجور ما را به صحرای سوزان تباهی و بدبختی اقتصاد بازار رهنمون می گردند . در حالیکه که خود شان خوب میدانند اقتصاد بازار آزاد در جهان به رکود مرگ بار و علاج ناپذیری مواجه شده و چاره جز گام گذاشتن به سوی ملی شدن را ندارند . ایالات متحده آمریکا انگلستان و غیره کشور های بزرگ جامعه سرمایه داری جهان که طی قرون متمادی خود پرچمدار این نظام بودند و مداخله دولت در امور اقتصادی کشور را بکلی نفی میکردند ، ولی اکنون با وضاحت دیده میشود این کشور ها با وصف دست رسی به تخنیک مدرن الکترونیک و داشتن کدر های بیشمار ورزیده علمی و مسلکی نتوانسته اند جلو این بحران را سد گردیده و راهی جز مداخله دولت در امور اقتصادی را جستجو و پیدا نمایند ، این شامپیون های جهان خوار نظام سرمایه ، با وصف تا دیه ملیارد ها پوند و دالر برای بانک ها و موسسات بزرگ صنعتی ورشکست شده خود مکلف و وظیفه دارند تا برای ملیون ها هموطن خود پول قرضه منزل ، بیمه های صحی و اجتماعی را نیز تدارک نمایند تا مانع بیشتر بحران گردند . ولی آشکارا ملاحظه میشود که این دولت ها مستقیماً کنترول اقتصاد کشور های خود را در دست گرفته و به آهسته گی با دستان خود گور نظام سرمایه داری را خود میکنند که البته این تحول بزرگ تاریخی به ذات نتیجه منطقی سیر تکامل اجتماعی جامعه بشری بوده و نشان دهنده گذار تدریجی از نظام سرمایه داری به سوی نظام سوسیالیستی میباشد . زیرا استقرار نظام سوسیالیستی یک پدیده قانونمند و اجتناب ناپذیر جهانی است که در پی نظام سرمایه داری خواهد آمد و گلیم دلالان ، سرمایه داران بی عاطفه و استثمار گران بی رحم را برای ابد جم خواهد نمود ، زندگی با همی و رفاه همگانی به وجود خواهد آمد و همه باشند گان این کره خاکی صرف نظر از تعلقات رنگ ، زبان ، نژاد و مذهب برادروار کنار هم زیست خواهند نمود و برای هر کس مطابق استعدادش کار و مطابق کارش مزد تا دیه خواهد شد
    و من الله التوفیق محمد همایون سرخابی ٤ مارچ ٢٠٠٩

    Geen opmerkingen:

  • بازگشت به صفحه اصلی
  •