هموطنان فرهنگ دوست و آزاد اندیشان خراسان!تشکر از شرکت شما در همایش امروزی که به ابتکار سازمان اجتماعی افغانستان و آسیا تحت عنوان رسالت اندیشمندان و متفکرین متعهد در معرفی فرهنگ ، زبان، تاریخ و جغرافیه کشور ما از زمان های دور تا به امروز راه اندازی گردیده است شرکت نمودید.
گرچه بحث در باره تاریخ ، زبان ، جغرافیه و فرهنگ خیلی وسیع است و این نوع بحث های علمی را نمیتوان در چند ساعت یا چند روز خلاصه کرد. اما من فقط میخواهم تا بطوربسیار فشرده و کلی نظریات خود و دانشمندان جهان را در این موارد خدمت شما پیشکش نمایم. امیدوارم مطالب جالبتر را از جانب سخنرانان و متخصصین حوزه فرهنگ ، تاریخ ، زبان و جغرافیه که در این همایش حضور دارند بشنوید.شهروندان ارجمند و گرامی!نویسنده امریکایی ساموئل هنتینگتون در کتاب تمدنها و بازسازي فرهنگ جهاني مي نويسد : ” پس از فرو پاشي اتحاد جماهير شوروي ، مهمترين وجه تمايز ميان ملتها ، ايدئولوژي ، سياست ، يا اقتصاد نبود ، بلکه تمايز هاي فرهنگي بود و ملت ها مي کوشيدند تا بفهمند که آنها کی هستند. و تلاش های آغاز گردید تا مردم هويت خود را بر اساس رشته های فرهنگي شکل دهند . تحولات قرن 21 این را نیز نشان میدهد که سياستهاي جهاني ،تنها درگيريها ميان طبقات اجتماعي گروههاي برجسته اقتصادي نیست. بلکه درگيريها ، ميان مردماني به وجود آمده است و یا بوجود خواهد آمد ، که به ماهيتهاي فرهنگي متفاوت تعلق دارند و این درگيريهاي قومي حتی ميان تمدنها ، امکان بالقوه اي را به وجود می آورد تا تمدنها مقابل يکديگر صف آرايي نمایند و با کشورهاي دوست و همزبان شان هم پيمان شوند ، و از آنان پشتيباني کنند . ” مردم ما نیز که در گذشته های نه چندان دور دارای تمدن بزرگ بودند با نگرش و مطالعات دقیق در مورد گذشته و حال این حقیقت را درک کردند که قلمروسیاسی کشور شان در دوصد سال اخیر مورد تهاجمهای خونین نیروهای مرتجع پنجابی و ملتانی قرار گرفته است تاریخ ، فرهنگ و زبان اصلی شان آسیب دیده است. و هر آنچه ارتباط به تمدن گذشته شان میگرفت تخریب گردیده و شخصیت های مردمی و دانشمندان شان توسط شاه هان و امیران قبیلوی بی رحمانه به قتل رسیدند.قابل یاد آوریست که بیشتر این همه فرهنگ ستیزی ها از زمان استقرار خاندان احمدشاه درانی آغاز میگردد که به مرور زمان سیاست افغان سازی زیر شعار های "وحدت ملی " که در نتیجه ملیونها زن ومرد پیروجوان معیوب معلول یتیم و شهید می گردد و روش بی حرمتی در برابر افتخارات تاریخی مردم از طریق خشونت های فرهنگی گسترش میابد و از سوی دیگر بی کفایتی امیران و شاهان در برابر منافع کشور مشکلات روز افزون اقتصادی ، سیاسی و امنیتی را ایجاد مینماید که این همه فاکتور ها باعث شد تا مفکوره تمدن پروری و فرهنگ پرستی در میان مردم از بین رود.البته دلیل بی اعتنایی و بی حرمتی در برابر افتخارات تاریخی کشور ما واضح بود هدف امیران و شاهان افغانستان در برابر فرهنگ اصلی این سرزمین تضعیف رابطه مردم با فرهنگ کهن شان درجهت اهداف ومنافع قومی خود ارزیابی میکردند. و تلاش میورزیدند تا از یکسو حامیان خارجی شان خوش باشند و از سوی دیگر هر چیزی که از یک قوم اقلیت بود ملی گفته بالای مردمان بومی سرزمین ما به زور می قبولاندند. روی همین شواهد تلخ تاریخی است که تحلیل گران و نویسنده گان، دوران دوصد سال اخیر افغانستان را بمثابه تاریک ترین ، سیاه ترین ، خونین ترین ، وحشتناک ترین و ظالم ترین دوران در تاریخ بشریت حساب میکنند.بطور مثال : چند دهه است که واژه کلتور یا کلچر به عوض واژه فرهنگ وارد زبان فارسي شده است دولتمردان و فرهنگ ستیزان برای مردم ما طوری توصیه میکردند که گویا واژه فرهنگ واژه خارجی است و از استفاده آن جلوگیری شود.در حالیکه واژه کلتور یا کلچر که در اصل به معني کشت و کار بود ، ابتدا آلمانی ها و فرانسوی ها کار میگرفتند و این واژه در قرون وسطي به معناي پرستش مذهب بود. سپس به معناي پاشيدن بذر در زمين بکارمی رفت ، و سرانجام در قرن 18 معناي تربيت روح را به خود گرفت . به گفته آقای باقری دانشمند ایرانی و یکی از فعالین سازمان حقوق بشر در بریتانیا: فرهنگ وسيله اي است که فرد به کمک آن با محيط خود سازگار مي شود و براي ابراز خلاقيت خود ابزاري بوجود مي آورد . و ما شاهد هستیم که چنین ابزار را دانشمندان و شاعران زبان فارسی بوجود آوردند و این ابزار را در شعر سعدی که میفرماید: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند. یا ابو علی سینای بلخی که برای اولین بار میکروسکوپ را در دنیا اختراع نمود یا البیرونی که ریاضی را در سرزمین شرق بنا گذاشت و امثال آن تا بشر در آسایش قرار گیرند اما بر عکس شما ببینید شاهان و امیران که از جانب بیگانه ها بالای ما تحمیل میشدند چنان ابزار های منفی را در کشور ما به وجود آوردند که منجر به نابودی و از بین بردن فرهنگ و زبان ما گردیدند.مثلآ: امروز بیشتر اصطلاحات را که ما امروز استفاده میکنیم یا پشتو است یا انگلیسی یا اردو یا عربی و یا لاتین. ما موافق هستیم که در اثر نفوذ قدرتمندان و یکجا شدن ملیت های مختلف زبان ها دگرگون میشود اما فکر نمیکنم که یک ملیت با فرهنگ که صاحب تمدن چندین هزار ساله بوده باشد نفوذ بیگانه گان باعث تخریب فرهنگ و زبان اصلی شان گردد. نگرانی امروزی در جامعه ما این است که همه چیز بالای مردم ما هنوز هم در قرن ٢١ تحمیل میگردد و از دیر سال بدین طرف شرایطی ایجادگردیده است تا به باورهای خویش متردد شویم.
اما خوشبختانه باید گفت که مسایل فرهنگی در جامعه ما بعد از عقب مانی های طولانی در دوصد سال اخیر نيروي متحد کننده را به خود گرفته است و فکر میکنم که هیچ نیروی قادر نخواهد بود تا ملت ما را از این بعد تاریک نگهدارد. اگر تا دیروز اشخاص و افراد در جامعه ما به وسيله ايدئولوژي از يکديگر جدا مي شدند. امروز به وسيله مسایل فرهنگی پيوند مي يابند ، همانگونه که در مورد دو آلمان اتفاق افتاد ، يا در کوریا و يا در چين در جريان است . یا همان گونه که در اتحاد جماهير شوروي يا يوگسلاوي رخ داد.باید گفت که جهان با سرعتی شگفت انگیز در حال تحول و تغییر است . همه چیز از اقتصاد و تکنولوژی تا علم و فرهنگ و سیاست در حال جابجایی است . ما وارثان تمدنی بزرگ با تاریخی کهن و چندین هزار ساله هستیم .اما امروز در وضعیتی قرار داریم و دوست داریم تا به افق های فراتر دست یابیم . اینکه چرا در گذشته چنان درخشان بودیم یا به چه علت امروز در این وضع خراب قرار داریم پرسش هایست که نسل جدید و نسل آینده به این همه جواب کار دارند.ما باید به نسل جدید و آینده فرهنگ زیبا و پرافتخار خویش را تشریح کنیم و کوشش کنیم تا باورهای شان را به زبان و فرهنگ آبایی شان مستحکم سازیم تا شيوه زندگي شان را با فرهنگ پرستی اعیار سازیم چون هر آنچه يک ملت دارد هر کاري که مي کند و هر آنچه که مي انديشند ارتباط به فرهنگ شان میگیرد وفرهنگ آن چيزي است که از گذشته آدميان بازمانده و آينده شان را شکل مي دهد .دانشمندان به این عقیده اند که فرهنگ تعریف نمیشود، فرهنگ تعریف میکند، و تعریفاش در خودش است، مانند شعر. فرهنگ همان چیزی است که آدم با فرهنگ در پی آن است. تاریخ کشور ما ما را به یاد آن دوران ها میبرد که آریاییان باستان وخراسا نیان دیروز روایات ، ادیان ، مذاهب ، طریقه ها ، سنن ، زبان ، ادبیات هنر ها وفرهنگهای مادی ومعنوی پر ارزشی را برای ما پرورش داده اند و درغنامندی فرهنگ و تمدن خراسان، نقش تاریخی را ایفا نمودند.اینکه چگونه باید به پیش رفت ، کدامین خطا ها را باید مراقب بود و بسیار سؤالات دیگر ، تنها و تنها بعد از شناخت درست و کامل خود ممکن است . نتیجه گیری ازسخنرانی های سخنرانان محترم در همایش امروزی چنین نتیجه گیری میتوان کرد: 1.بدبختانه مردم ما در دوصد سال اخیر بزرگترین قربانیان فرهنگی قرار گرفتند که این همه در نتیجه نیرنگها ی تفرقه افگنانه وانحصار طلبانه نظام های متعصب قبیلوی به وجود آمده است جرمیست نا بخشودنی.2.نظام های کهنه فکر قبیله بنابر خصلت های فرهنگ ستیزی و کهنه فکری شان عامل عقب مانی متداوم و بیچارگی مردم ما در تمام ساحات گردیدند.3.سیاست های عوام فریبانه حکومات فرهنگ ستیز قبیله که گویا تمام اتباع کشور دارای حقوق مساوی میباشند و ادعا مینمودند که در برابر رسم زبان و فرهنگ دیگران اهانت نمیکنند ادعا های بی اساس و از حقیقت دور بود. 4.شعار های دروغین ادامه دهنده گان سیاست امیران و شاهان تحت نام اتحاد وهمبستگی زیر سوال جدی قرار گرفته و امیدواریم که مردم ما از این بعد به شعار های دروغین و دور از حقیقت فریب نخورند. بنآ پیشنهاد میگردد اندیشمندان و روشنفکران ما بخاطری انجام رسالت شان دروضع خراب کنونی و بخاطری نجات کشور و زنده ساختن زبان ، فرهنگ و افتخارات تاریخی ما تلاش ورزند تا از حرکت های انفرادی اجتناب ورزیده و دست به اقدام ایجاد جنبش های فرهنگی در داخل و خارج بزنند.جامعه جهانی را باید از سیر حوادث تلخ تاریخی ، نقض متواتر حقوق انسان ، فرهنگ ستیزی و خیانت به زبان و رسوم مردمان کشور ما چه کتبی باشد و چه شفاهی آگاه سازند.نخستین همایش تحت رسالت اندیشمندان و متفکرین متعهد در معرفی فرهنگ ، تاریخ ، جغرافیه و زبان که در لندن بر گذار گردید گامی به طرف انسجام فکری و وحدت فرهنگی در میان مردم ما تلقی گردد.روشنفکران و اندیشمندان ما به خاطر غلبه بر ین همه میراثهای شوم تفرقه افگنانه و نا به هنجاری تاریخی و ادامه زندگی رقتبار و فرسوده بر مبارزات آگاهانه شان ادامه داده و روند این مبارزه را روشنتر سازند.روشنفکران و اندیشمندان کشور ما کوشش نمایند تا به رشد غنا و گسترش مناسبات فرهنگی و همبستگی مردمان ایران ، تاجیکستان منطقه ، جهان و کشور ما فعالتر کار نمایند. در خاتمه با چند شعاری که از دانشمندان معاصر برگزیده ام به کار همایش امروزی خاتمه میبخشیم. 1.بگذار که برفراز " دریای خروشان هریرود و آمو پلهای نوین دوستی خلقهای ما آباد گردد. و گذرگاه به بازوان " کارگران جوانی سه کشور همزبان و هم فرهنگ اعمار گردد واین پلها به دوستی وهمکاری مردمان تاجیکستان ایران و کشور ما و سایر ملل ومردمان آسیا ی میانه و جهان نقش سازنده را ایفا نماید.2.بگذار که نسلهای آگاه امروز وفردای میهن ، در راه روش نیاکان و رفته گان با فرهنگ خراسا ن زمین ، گامهای آگاهانه به پیش نهند وبه همکاری دوستی همنوایی وشگوفایی زبان ادبیات و فرهنگ مردمان کشور ما خدمت صادقانه نمایند.تشکر از توجه شما پیروز و شاد باشیدداکتر نورالحق نسیمی