هشدار جدی شهروندان به هزار چهره شهرشان
نويسنده: آلپ ارسلان از لندن
همان طوریکه فرهنگ ها انسان ها را میسازد ، انسان ها نیز در تکامل و ایجاد فرهنگ جامعه نقش کلیدی و مؤثر بازی مینمایند. زیرا فرهنگ یک پدیده ء رو بنایی جامعه و انعکاسی از ساختار زیر بنایی آن میباشد. محیط اجتماعی سالم با فرهنگ متعالی آن میتواند در رشد و سازندگی شخصیت های بارز اجتماعی نقش عمده و اساسی بازی نماید. بناً رشد شخصیت های سالم اجتماعی محصول پویایی و بالندگی ساختار زیر بنایی جامعه است. اگر سطح رشد پدیده های فرهنگی میهن عزیز مان را در سه دهه اخیر مورد ارزیابی قرار داده و عادلانه داوری نمایم، به صراحت میتوان از چگونگی عملکرد مثبت و یا منفی نظام های حاکم در آن دوره ها قضاوت نموده و آن را مورد بر رسی قرار داد. نا گفته هویدا است که در دوران دهه های جهاد و مقاومت و بخصوص حاکمیت نظام های ساخت پاکستان، مردم میهن ما دوستان و دشمنان واقعی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خویش را با شفافیت تشخیص نموده و قضاوت های معین و عادلانه خود را در زمینه دارند و در مورد چگونگی فضای آن دوره ها نیز بر داشت ها و داوری های عادلانه نموده اند، که چه نو آوری های مثبت و یا رویداد های منفی در عرصه های حیات سیاسی، اقتصادی و بخصوص فرهنگی در کشور پدیدار شده و چه تعداد نویسندگان توانا، شاعران نامور و مشاطه گران بی بدیل در جامعه ما ظاهر گردیده و یا معکوس آن، چه تعداد این ثروت های بی بدیل معنوی میهن ما مهر سکوت بر لب زده و یا مجبور به فرار از وطن یا سر به نیست گردیده اند. دریغا بعد از تسلط نظام های ملائی و طالبی مردم کشور ما نه تنها ناظر رشد و شکوفایی در عرصه های مختلف و بخصوص عرصه فرهنگی جامعه نبودند بلکه در ماتم نبود بهترین ارزش های فرهنگی کشور خویش اشک پشیمانی نیز ریخته اند. در بحبوحه قدرت نمائی و گیر و دار های جانکاه و دلخراش ابر قدرت های جهان و طوفان وحشت بار حوادث در کشور ما یک تعداد عناصر فرصت طلب، استفاده جو و وابسته به اجنبی ها جهت تامین منافع شخصی و تحکیم پایه های حاکمیت بادا ران زر و زور خویش چنان فضای خوف و ارعاب را در میهن ما مسلط نمودند که توده های رنجور و با دیانت ما هرگز با چنان چهره های ضد انسانی و چنان محیط جهنمی روبرو نگردیده بودند. این شیادان بی رحم تاریخ مولود همان دوره هایی اند که در بستر فرهنگی آن نظام های قرون وسطائی رشد، تکامل و پرورش یافته بودند. متاسفانه این قماش چهره های شیطانی که جز منافع شخصی به هیچ عنصر دیگر باورمند نیستند، سخت تلاش داشته و دارند تا همیشه از اتمسفر سیاسی نظام حاکم در جامعه زیرکانه به نفع خود استفاده سو نموده و به آرزو های شوم و غیر اخلاقی دیر پای خویش نایل گردند. یکی از این قماش هزار چهره عوام فریب و استفاده جو معلم عطا محمد نور، والی سفاک، خود خواه و جاه طلب ولایت بلخ است. قرار معلوم ، معلم عطا در دوران جهاد و مقاومت به صفت معلم در یکی از مکاتب ابتدائی ولایت بلخ ایفای وظیفه مینمود و همه کارمندان و همکاران مکتب به شخصیت ضعیف او که از دوران کودکی اش مایه گرفته است با شفافیت معرفت و آشنائی کامل دارند. معلم عطا با شیادی های لازم که خاصه شخصیت نا سالم او است از سوی شورای نظار به در یافت لقب مفت استادی و ستر جنرالی مانند، ده ها القاب رایگان انجنیر، دوکتور و پروفسور مفتخر گردید. او بنابر شیادی و جعل کاری، گویی سبقت، فریب کاری و عهد شکنی را از دیگران ربود و از سایر ملا ها و چلی های هم طراز خود پیشی گرفت و جهت تشکیل گروپ های مسلح در ولایت بلخ ملیون ها افغانی و صد هاهزار دالر را از شورای نظار و دیگر منابع خارجی تحت عنوان جهاد و دفاع از دین مقدس اسلام در یافت کرد. معلم عطا در برابر ولی نعمت های خود تعهد نموده بود تا بعد از فروپاشی حاکمیت داکتر نجیب الله چنان بی نظمی و حرج و مرج را در شهر مزار شریف ایجاد نماید که خاطرات تلخ و جانکاه آن هرگز از حافظه ها نرود و با این وسیله قوت های متعلق به جنبش ملی اسلامی افغانستان و حزب وحدت ملی اسلامی افغانستان را که کنترول اکثریت ولایات مرکزی و شمال کشور را در دست داشتند بدنام سازد به تاریخ ٨ ثور ١٣٧١ خورشیدی حینیکه انتقال مسالمت آمیز قدرت از حکومت داکتر نجیب الله به آقای صبغت الله مجددی در قصر ستور وزارت امورخارجه تحت نظارت نماینده ملل صورت پذیرفت ، طبق پلان پیشبینی شده قبلی معلم عطا خواست شهروندان شریف شهر مزارشریف را مورد تاخت و تاز وحشیانه قرار داده و نیرو های جنبش ملی اسلامی افغانستان و هزاره های حزب وحدت مستقر در مزار شریف را مسبب اصلی بی نظمی و تعرض به مال، جان و ناموس مردم به جهان معرفی نماید. مگر بی خبر از آن که رسول پهلوان یکی از معاونین جنرال عبدالرشید دوستم که در کمین نشسته و منتظر انکشاف اوضاع بود از موضوع سابوتاژ و توطئه معلم عطا آگاهی حاصل و چنان ضربات کوبنده و مرگ باری به نیرو های او وارد آورد که در ظرف ٢٤ ساعت همه مراکز سوق و اداره او بکلی تار و مار و خود معلم عطا با ملا علم سیاه و ملا علم آزادی و دیگر یارانش از بیم و ترس رسول پهلوان با پوشیدن لباس زنانه از شهر مزار شریف فرار و با هزاران مشکل خود را به کوه های مارمل رساندند. وا حسرتا که اکنون معلم عطا محمد نور این چهره شناخته شده ، حاکم به سرنوشت مردم شریف ولایت بلخ گردیده است .
جای هارون بیگ را نورک گرفت ---- کله پز برخواست جایش سگ نشست
معلم عطا محمد نور والی کنونی ولایت بلخ که جز منافع شخصی خود، خانواده و وابسته گان خود هدف دیگری در قبال نداشته و ندارد علاوه بر ایجاد فضای ناباوری، عدم اعتماد و نفاق قومی و زبانی بین تبار های مختلف شمال کشور، روزانه صد ها هزار دلار را نیز از فروش زمین های دولتی بدست آورده و می آورد. قرار معلوم پنجاه فیصد بلند منزل های کنونی بلخ نیز متعلق به او اعضای خانواده و اقارب او میباشد. او بنابر چالاکی و حرافی، سیستم مافیایی را به شیوه جدید آن در شمال کشور طراحی نموده و علاوه بر ملا و چلی های جهادی مانند، تعداد زیاد روشنفکران را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است، تا به نفع او تبلیغات دروغین تنظیم شده دوامدار نمایند. گسترش زرع چرس عوض کشت کوکنار نیز یکی از حقه بازی های او میباشد. قاچاق مواد مخدر به خصوص چرس توسط گروپ های او به همه مردم اظهر و من الشمس روشن و هویدا است. پول های که او از این مدارک بدست می آورد، در بانک های خارج کشور بخصوص امارات متحده عرب طور منظم توسط بانک های شخصی و خصوصی انتقال میدهد. قوماندان خالد آمر استخبارات ولایت بلخ و یکی از اعضای گروپ باند جنایت پیشه او که با تهدید آشکارا تقاضای ٨٠ هزار دالر را از یک تاجر ملی نموده و بالفعل دستگیر شده بود بااثر امر شخص معلم عطا جهت جلو گیری از افشا گری و دست داشتن خود او در این قضیه طور مرموزی از داخل زندان غایب و فرار داده شد و متاسفانه تا کنون نامبرده لادرک و دو سیه آن حفظ گردیده است. معلم عطا در ترور بسیاری از شخصیت های مهم ولایت بلخ طور مستقیم دست دارد. او قاتل اشرف رمضان کاندید برنده انتخابات در شورای ملی و همچنان ترور داکتر نصرالدین همدرد مشهور به داکتر نصرو قوماندان استخبارات ولایت بلخ و شخصیت های با نفوذ مربوط حزب اسلامی نیز میباشد. معلم عطا محمد نور به مطالبات و خواسته های اقشار فقیر و زحمتکش آن ولایت اصلاً اعتنائی ندارد. خود خواهی و جاه طلبی او به سرحدی رسیده است که خود را بالاتر و دانا تر از دیگران تصور نموده و در تغییر و تبدیل کارمندان عالی رتبه دولت در ولایت بلخ و حتی تغییر نام مکتب میرزا الغ بیگ و امیر علی شیر نوایی به نام خودش، معلم عطا محمد نور و امانی سبک سرانه اقدام ورزید و دریغا هیچ مقامی در کابل مانع حقه بازی های احمقانه و جاه طلبانه او نگردیدند. در حالیکه همه میدانند بنای تاریخی کنونی روضه مبارک شاه ولایتمآب در شهر مزار شریف در دوران حاکمیت مطلایی نواده های امیر تیمور کورگان این راد مردان تاریخ کشور ما سلطان حسین بایقرا و وزیر خردمندش امیر علی شیر نوایی تعمیر و بنا شده که اکنون به زیارت گاه خاص و عام مبدل گردیده است. قابل یاد آوری است که این بنای تاریخی برای اولین بار بعد از ساختمان آن در زمان زمامداری جنرال عبدالرشید دوستم با صرف هزینه بیش از یک ملیون دالر به شکل اساسی با استخدام بهترین نقاشان و کاشی کاران و با نصب تابلوی حکاکی شده کلمه مبارک به وزن هژده کیلو گرام طلا و ساختمان صد ها مستراح و تشابه ها و سنگ فرش مرمرین اطراف روضه و ایجاد پارک های زیبای کنونی پر از گل با چوکی های آن انجام پذیرفت که جریان موضوع در لوحه سنگی حک گردیده و نصب روضه مبارک شده بود. تا یادگاری از کارنامه های فرهنگ دوستانه جنرال دوستم و مردم شمال باشد. مگر دریغا در این اواخر به دستور آقای خرم وزیر اطلاعات و کلتور فاشیست کشور، سنگ متذکره از جای آن بیجا و کنده شده و باعث خشم و نفرت عمیق اکثریت مردم شمال کشور گردید. قرار معلوم توده های خشمگین و حق شناس شمال برای معلم عطا والی همه کاره بلخ اخطار صادر نمودند، اگر لوحه سنگ متذکره به زودی دوباره بر جایش نصب نگردد، جسد پدر او که با استفاده از قدرت و نفوذ شخصی اش خلاف موازین قبول شده اخلاقی و فیصله های دوامدار تاریخی مردم ولایت بلخ که در کنار روضه شاه ولایتمآب بلخ دفن گردیده و روضه مبارک را به قبرستان مبدل نموده است، کشیده خواهد شد. معلم عطا محمد نور و افراد مشابه او باید خوب بداند که امروز را فردای در قفا است. نه او و نه دیگران در این کرسی های چند روزه باقی نخواهند ماند. آن روز دور نیست که قانون و عدالت در جامعه حاکم گردد و هر شخصی از عملکرد و اندوخته های غیر قانونی خویش در برابر ملت جواب بدهد.
ومن الله التوفیق
نويسنده: آلپ ارسلان از لندن
همان طوریکه فرهنگ ها انسان ها را میسازد ، انسان ها نیز در تکامل و ایجاد فرهنگ جامعه نقش کلیدی و مؤثر بازی مینمایند. زیرا فرهنگ یک پدیده ء رو بنایی جامعه و انعکاسی از ساختار زیر بنایی آن میباشد. محیط اجتماعی سالم با فرهنگ متعالی آن میتواند در رشد و سازندگی شخصیت های بارز اجتماعی نقش عمده و اساسی بازی نماید. بناً رشد شخصیت های سالم اجتماعی محصول پویایی و بالندگی ساختار زیر بنایی جامعه است. اگر سطح رشد پدیده های فرهنگی میهن عزیز مان را در سه دهه اخیر مورد ارزیابی قرار داده و عادلانه داوری نمایم، به صراحت میتوان از چگونگی عملکرد مثبت و یا منفی نظام های حاکم در آن دوره ها قضاوت نموده و آن را مورد بر رسی قرار داد. نا گفته هویدا است که در دوران دهه های جهاد و مقاومت و بخصوص حاکمیت نظام های ساخت پاکستان، مردم میهن ما دوستان و دشمنان واقعی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خویش را با شفافیت تشخیص نموده و قضاوت های معین و عادلانه خود را در زمینه دارند و در مورد چگونگی فضای آن دوره ها نیز بر داشت ها و داوری های عادلانه نموده اند، که چه نو آوری های مثبت و یا رویداد های منفی در عرصه های حیات سیاسی، اقتصادی و بخصوص فرهنگی در کشور پدیدار شده و چه تعداد نویسندگان توانا، شاعران نامور و مشاطه گران بی بدیل در جامعه ما ظاهر گردیده و یا معکوس آن، چه تعداد این ثروت های بی بدیل معنوی میهن ما مهر سکوت بر لب زده و یا مجبور به فرار از وطن یا سر به نیست گردیده اند. دریغا بعد از تسلط نظام های ملائی و طالبی مردم کشور ما نه تنها ناظر رشد و شکوفایی در عرصه های مختلف و بخصوص عرصه فرهنگی جامعه نبودند بلکه در ماتم نبود بهترین ارزش های فرهنگی کشور خویش اشک پشیمانی نیز ریخته اند. در بحبوحه قدرت نمائی و گیر و دار های جانکاه و دلخراش ابر قدرت های جهان و طوفان وحشت بار حوادث در کشور ما یک تعداد عناصر فرصت طلب، استفاده جو و وابسته به اجنبی ها جهت تامین منافع شخصی و تحکیم پایه های حاکمیت بادا ران زر و زور خویش چنان فضای خوف و ارعاب را در میهن ما مسلط نمودند که توده های رنجور و با دیانت ما هرگز با چنان چهره های ضد انسانی و چنان محیط جهنمی روبرو نگردیده بودند. این شیادان بی رحم تاریخ مولود همان دوره هایی اند که در بستر فرهنگی آن نظام های قرون وسطائی رشد، تکامل و پرورش یافته بودند. متاسفانه این قماش چهره های شیطانی که جز منافع شخصی به هیچ عنصر دیگر باورمند نیستند، سخت تلاش داشته و دارند تا همیشه از اتمسفر سیاسی نظام حاکم در جامعه زیرکانه به نفع خود استفاده سو نموده و به آرزو های شوم و غیر اخلاقی دیر پای خویش نایل گردند. یکی از این قماش هزار چهره عوام فریب و استفاده جو معلم عطا محمد نور، والی سفاک، خود خواه و جاه طلب ولایت بلخ است. قرار معلوم ، معلم عطا در دوران جهاد و مقاومت به صفت معلم در یکی از مکاتب ابتدائی ولایت بلخ ایفای وظیفه مینمود و همه کارمندان و همکاران مکتب به شخصیت ضعیف او که از دوران کودکی اش مایه گرفته است با شفافیت معرفت و آشنائی کامل دارند. معلم عطا با شیادی های لازم که خاصه شخصیت نا سالم او است از سوی شورای نظار به در یافت لقب مفت استادی و ستر جنرالی مانند، ده ها القاب رایگان انجنیر، دوکتور و پروفسور مفتخر گردید. او بنابر شیادی و جعل کاری، گویی سبقت، فریب کاری و عهد شکنی را از دیگران ربود و از سایر ملا ها و چلی های هم طراز خود پیشی گرفت و جهت تشکیل گروپ های مسلح در ولایت بلخ ملیون ها افغانی و صد هاهزار دالر را از شورای نظار و دیگر منابع خارجی تحت عنوان جهاد و دفاع از دین مقدس اسلام در یافت کرد. معلم عطا در برابر ولی نعمت های خود تعهد نموده بود تا بعد از فروپاشی حاکمیت داکتر نجیب الله چنان بی نظمی و حرج و مرج را در شهر مزار شریف ایجاد نماید که خاطرات تلخ و جانکاه آن هرگز از حافظه ها نرود و با این وسیله قوت های متعلق به جنبش ملی اسلامی افغانستان و حزب وحدت ملی اسلامی افغانستان را که کنترول اکثریت ولایات مرکزی و شمال کشور را در دست داشتند بدنام سازد به تاریخ ٨ ثور ١٣٧١ خورشیدی حینیکه انتقال مسالمت آمیز قدرت از حکومت داکتر نجیب الله به آقای صبغت الله مجددی در قصر ستور وزارت امورخارجه تحت نظارت نماینده ملل صورت پذیرفت ، طبق پلان پیشبینی شده قبلی معلم عطا خواست شهروندان شریف شهر مزارشریف را مورد تاخت و تاز وحشیانه قرار داده و نیرو های جنبش ملی اسلامی افغانستان و هزاره های حزب وحدت مستقر در مزار شریف را مسبب اصلی بی نظمی و تعرض به مال، جان و ناموس مردم به جهان معرفی نماید. مگر بی خبر از آن که رسول پهلوان یکی از معاونین جنرال عبدالرشید دوستم که در کمین نشسته و منتظر انکشاف اوضاع بود از موضوع سابوتاژ و توطئه معلم عطا آگاهی حاصل و چنان ضربات کوبنده و مرگ باری به نیرو های او وارد آورد که در ظرف ٢٤ ساعت همه مراکز سوق و اداره او بکلی تار و مار و خود معلم عطا با ملا علم سیاه و ملا علم آزادی و دیگر یارانش از بیم و ترس رسول پهلوان با پوشیدن لباس زنانه از شهر مزار شریف فرار و با هزاران مشکل خود را به کوه های مارمل رساندند. وا حسرتا که اکنون معلم عطا محمد نور این چهره شناخته شده ، حاکم به سرنوشت مردم شریف ولایت بلخ گردیده است .
جای هارون بیگ را نورک گرفت ---- کله پز برخواست جایش سگ نشست
معلم عطا محمد نور والی کنونی ولایت بلخ که جز منافع شخصی خود، خانواده و وابسته گان خود هدف دیگری در قبال نداشته و ندارد علاوه بر ایجاد فضای ناباوری، عدم اعتماد و نفاق قومی و زبانی بین تبار های مختلف شمال کشور، روزانه صد ها هزار دلار را نیز از فروش زمین های دولتی بدست آورده و می آورد. قرار معلوم پنجاه فیصد بلند منزل های کنونی بلخ نیز متعلق به او اعضای خانواده و اقارب او میباشد. او بنابر چالاکی و حرافی، سیستم مافیایی را به شیوه جدید آن در شمال کشور طراحی نموده و علاوه بر ملا و چلی های جهادی مانند، تعداد زیاد روشنفکران را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است، تا به نفع او تبلیغات دروغین تنظیم شده دوامدار نمایند. گسترش زرع چرس عوض کشت کوکنار نیز یکی از حقه بازی های او میباشد. قاچاق مواد مخدر به خصوص چرس توسط گروپ های او به همه مردم اظهر و من الشمس روشن و هویدا است. پول های که او از این مدارک بدست می آورد، در بانک های خارج کشور بخصوص امارات متحده عرب طور منظم توسط بانک های شخصی و خصوصی انتقال میدهد. قوماندان خالد آمر استخبارات ولایت بلخ و یکی از اعضای گروپ باند جنایت پیشه او که با تهدید آشکارا تقاضای ٨٠ هزار دالر را از یک تاجر ملی نموده و بالفعل دستگیر شده بود بااثر امر شخص معلم عطا جهت جلو گیری از افشا گری و دست داشتن خود او در این قضیه طور مرموزی از داخل زندان غایب و فرار داده شد و متاسفانه تا کنون نامبرده لادرک و دو سیه آن حفظ گردیده است. معلم عطا در ترور بسیاری از شخصیت های مهم ولایت بلخ طور مستقیم دست دارد. او قاتل اشرف رمضان کاندید برنده انتخابات در شورای ملی و همچنان ترور داکتر نصرالدین همدرد مشهور به داکتر نصرو قوماندان استخبارات ولایت بلخ و شخصیت های با نفوذ مربوط حزب اسلامی نیز میباشد. معلم عطا محمد نور به مطالبات و خواسته های اقشار فقیر و زحمتکش آن ولایت اصلاً اعتنائی ندارد. خود خواهی و جاه طلبی او به سرحدی رسیده است که خود را بالاتر و دانا تر از دیگران تصور نموده و در تغییر و تبدیل کارمندان عالی رتبه دولت در ولایت بلخ و حتی تغییر نام مکتب میرزا الغ بیگ و امیر علی شیر نوایی به نام خودش، معلم عطا محمد نور و امانی سبک سرانه اقدام ورزید و دریغا هیچ مقامی در کابل مانع حقه بازی های احمقانه و جاه طلبانه او نگردیدند. در حالیکه همه میدانند بنای تاریخی کنونی روضه مبارک شاه ولایتمآب در شهر مزار شریف در دوران حاکمیت مطلایی نواده های امیر تیمور کورگان این راد مردان تاریخ کشور ما سلطان حسین بایقرا و وزیر خردمندش امیر علی شیر نوایی تعمیر و بنا شده که اکنون به زیارت گاه خاص و عام مبدل گردیده است. قابل یاد آوری است که این بنای تاریخی برای اولین بار بعد از ساختمان آن در زمان زمامداری جنرال عبدالرشید دوستم با صرف هزینه بیش از یک ملیون دالر به شکل اساسی با استخدام بهترین نقاشان و کاشی کاران و با نصب تابلوی حکاکی شده کلمه مبارک به وزن هژده کیلو گرام طلا و ساختمان صد ها مستراح و تشابه ها و سنگ فرش مرمرین اطراف روضه و ایجاد پارک های زیبای کنونی پر از گل با چوکی های آن انجام پذیرفت که جریان موضوع در لوحه سنگی حک گردیده و نصب روضه مبارک شده بود. تا یادگاری از کارنامه های فرهنگ دوستانه جنرال دوستم و مردم شمال باشد. مگر دریغا در این اواخر به دستور آقای خرم وزیر اطلاعات و کلتور فاشیست کشور، سنگ متذکره از جای آن بیجا و کنده شده و باعث خشم و نفرت عمیق اکثریت مردم شمال کشور گردید. قرار معلوم توده های خشمگین و حق شناس شمال برای معلم عطا والی همه کاره بلخ اخطار صادر نمودند، اگر لوحه سنگ متذکره به زودی دوباره بر جایش نصب نگردد، جسد پدر او که با استفاده از قدرت و نفوذ شخصی اش خلاف موازین قبول شده اخلاقی و فیصله های دوامدار تاریخی مردم ولایت بلخ که در کنار روضه شاه ولایتمآب بلخ دفن گردیده و روضه مبارک را به قبرستان مبدل نموده است، کشیده خواهد شد. معلم عطا محمد نور و افراد مشابه او باید خوب بداند که امروز را فردای در قفا است. نه او و نه دیگران در این کرسی های چند روزه باقی نخواهند ماند. آن روز دور نیست که قانون و عدالت در جامعه حاکم گردد و هر شخصی از عملکرد و اندوخته های غیر قانونی خویش در برابر ملت جواب بدهد.
ومن الله التوفیق
Geen opmerkingen:
Een reactie posten