ترکهای سومر ، بانيان تمدن بشری
ارسالی- توران آذری
به گواه تاريخ ، منطقه غرب ايران , خصوصا آذربايجان ,مهد تمدن بشري بوده است ولي متاسفانه شوونیسم به علت كينه توزي با تاريخ ... و ترس از اينکه برملا شدن حقايق آن ، پوچی و دروغ بودن ادعای آنان مبنی بر وجود تمدن پوشالی ۲۵۰۰ ساله ..... در فلات ايران را ثابت خواهد کرد، لذا از نشر حقايق مربوط به آن شديدأ ممانعت کرده ، و با وقاحت تمام تمدن های درخشان قبل از هخامنشی را بی اهميت و قبل از تاريخ می نامند. لازم به ذکر است که در همه جای دنيا به دوران قبل از اختراع خط توسط سومرها، يعنی تقريبا ۶۰۰۰ سال قبل، دوران قبل از تاريخ ميگويند، ولی برتری طلبان در ایران ۲۵۰۰ سال را مرز بين دوران قبل و بعد از تاريخ معرفی ميکند تا توجه مردم به سوی تمدن های باستانی فلات ايران جلب نشود. اين عمل زشت.....خيانت بزرگی است كه قومگرايان عظمت طلب به ايرانيان در کل و خصوصا به آذربايجانی ها که وارثين واقعی تمدنهای قوتتی ها،ايلاميان، سومريان، ماننا ها، مادها،اورارتوها و...ميباشند.
آثار و نشانه هاي فراواني از تمدن هاي قديم آذربايجان به صورت صدها تپه تاريخي هزاران ساله در همه جاي آذربايجان پراكنده هستند و به امان خدا رها شده اند. دزدان و قاچاقچيان آثار باستانی، با تشويق اشخاص ضد آذربايجانی داخل حاکميت که خودشان نيز در اين دزديها و فروش اين آثار دست دارند، در آنجا ها بدون هيچ ممانعتی به غارت آثار باستانی آذربايجان مشغول هستند و آنچه هم از غارت دزدان در امان مانده توسط حاکميت شوينيستی ایران به بهانه های مختلف تخريب ميشوندو نمونه بارز آن تخريب ارک عليشاه و محوطه تاريخی مسچد کبود در تبريز ميباشد.
عده زيادي از محققين سرشناس,مثل آرتور كسيت,هنري فيلد وַַ آذربايجان را سرزمين ظهور انسان متفكر و مهد جامعه متمدن ميدانند.
سومريان كه امروزه بانيان تمدن بشري شناخته ميشوند اقوامي التصاقي زبان، با زبانی خيلی نزديک به ترکی امروزی ، بودند كه بعد از مهاجرت از آسياي ميانه و سكونت چند صد ساله درآذربايجان به بين النهرين كوچ كردند و با اطمينان ميتوان سومرها را اجداد آذربايجانی ها و تمدن آنها را شاخه اي از تمدن باستاني آذربايجان به شمار آورد.
چون تمدن سومر رابطه و خويشاوندي تنگاتنگي با تمدن هاي آذربايجان باستان( قوتتي,هوري,آراتتا,ماننا,اورارتو,ماد,ַַ) دارد وخود شاخه ای از تمدن باستانی آذربايجان شمرده ميشود, لذا مطلب را با بحثي كوتاه در مورد تاريخ سومرها ادامه ميدهيمַ
سومرها شاخه اي ازاقوام آسيانی( اورال ـ آلتائيک) بودند كه در حدود۶۰۰۰ ـسال قبل از ميلاد،همراه با اقوام خويشاوند خود،هوری ها، ايلاميان،و... از آسياي ميانه كوچ كرده و دولتهاي مقتدري را در ايران,آنادولي و بين النهرين ايجاد كردند. آثار باقيمانده از اقوام نامبرده نشانگر آن است که، همه آن تمدن ها دارای منشاء مشترک بوده و يك حوزه تمدني مشترك را تشكيل ميدادند و اقوامي كه آن تمدن ها را بنا نهاده بودند ،دارای ريشه نژادي ، زبانی و فرهنگی مشترك بودند.
جغرافيای ارضی سومرها شامل بين النهرين, شمالغرب خليج کنگر(خ.فارس امروزی) و غرب خوزستان امروزی بودַ البته برخی از تاريخدانان ، سومرها( اجداد ترکان) را ، نه مهاجر ، بلکه بوميان اصيل بين النهرين ميشمارند و عقيده دارند که ، بعدها در طول اعصار به آذربايجان،آسيای ميانه و... پخش شده اند.
سومريان در كتيبه های سومری بصورت واضح اشاره ميكنند كه ، از كوههاي شمال وشمال شرق( ايم كورا, ايم= شمال_شرق, كورا= كوه) به بين النهرين آمده بودند. سومرها خودشان خود را " کارا کل" يعنی سياه سر ميناميدند، نه سومر.
سومرها در حدود ۵۵۰۰ سال قبل از ميلاد از اقوام همنژاد و همزبان خود در آذربايجان يعنی هوری ها، (سابيرها(سوبار ها), قوتتي ها, لولوبي ها, آذ ها,ַַַ) جدا شده وبه بين النهرين كوچ كرد ه و در آنجا اولين تمدن مدني بشري را بنا نهادند.ַسومر ها تمدن هاي شهري ur,Mari, uruk, nippur, kish, را در حدود ۴۵۰۰ سال قبل از ميلاد بنا نهاده بودند. سومرها به عنوان اولين قانونگذاران بشريت بشمار ميروند و از Dungi پادشاه اور و نيسابا و اورو كاجينا شاه لاقاش(2600 سال قبل از ميلاد) مجموعات عظيمي از قوانين به جاي مانده كه مربوط به همه مسائل زندگي( ارث,خريد و فروش, مجازات مامورين دولتي متهم به رشوه خواري,قوانين حقوقي زنان,ַַ) ميباشندַ بعدها حمورابي شاه سامي بابل دستور داد تا آن قوانين را جمع آوری کرده و بر روی لوحه های سنگی بنويسند، كه امروزه تحت نام " قوانين حمورابی" معروف هستند.»۳
تمدن سومری بر پايه سيستم دولت ـ شهری بنا گشته بود، هرچند که پايه اقتصادی آن بيشتر بر کشاورزی استوار بود ، تا به صنعت. در هزاره سوم قبل از ميلاد، سرزمين سومرتقريبا دارای ۱۳ شهر بود وهر شهری با دهاتی زيادی احاطه شده بود. جمعيت شهرهای سومری تخمينأ بين ۱۰ ـ ۵۰ هزار نفر بود.
اولين دولت سومری که در تاريخ ثبت شده است، توسط etana ، حاکم شهر " کيش"، در ۳۰۰۰ سال ق.م. تاسيس شد. لوحه های سومری از او به عنوان شاهی که برای مردم ثبات و رفاه به ارمغان آورد، ياد شده است.
حکومت سومر بعدأ به دست حاکمان شهر اوروک "uruk" افتاد. شاهان معروف سلسله اوروک عبارتند از: enmerkar, lugalbunda, gilgamish , dumuzi, شاهان اين سلسله افرادی مدبر و شجاعی بودند و کارهای شجاعانه و خارق العاده آنها الهامبخش حماسه سرايی ها ی زيادی در بين شعرا و نويسندگان آن دوره سومر شده است ، حماسه معروف گيل قاميش نيز مربوط به اين دوران است. اين دوره ، يکی ازعصرهای طلايی ادبيات و شعرنويسی سومر بشمار ميرود.۲»
بعد از سلسله اوروک ، به ترتيب حکومت بدست سلسله های شاهی شهرهای " Ur " و "Lagash " افتاد. در حوالی ۲۳۵۰ق.م. سارگون حاکم سامی شهر( Agade( Akkad، حاکم بر سومر شد و بهمراه آن زبان اككديان در کنار زبان سومری رسميت يافت.ַسارگون شاه اككد حكومت خود را تا مناطق دوردست در شمال و غرب گسترش داد و بارها برعليه قوتتي ها در آذربايجان و ايلاميان لشكر كشي كرد. بدستورسارگون قوانين و نوشتجات سومري به زبان سامي ترجمه شده و در معبد "ائرئخ" نگه داري شد.( بعدها آشور بني پال از اين نوشته ها نسخه برداري كرده و به آشور برد و به اين صورت قوانين و نوشتجات سومريان در بين اقوام مختلف پخش و نگهداری شد.
در لوحه های سومری ، از افتادن قدرت به دست سامی ها بعنوان اولين فاجعه ياد شده است. ، در دوره اکدی ها ، نارام سين، نوه سارگون ٫به دلايل نامشخصی، به شهر مذهبی سومرها"نيپور" حمله و معبد بزگ آنجا را غارت کرد. منابع سومری از آن بعنوان دومين فاجعه سومرها نام برده اند.
بعد از جنگهای متوالی در سال ۲۲۰ ق.م. قوتتی های آذربايجان ، شهر اککد، پايتخت آککدها را گرفته و ويران کردند و سلسله اککديان در سومر را برانداختند.، قوتتی های آذربايجان ۹۱ سال درسومر حکومت کردند ولی چون قوتتی ها در تمدن و شهرنشينی در مقايسه با خويشاوندان سومری خود ، در سطح پائينی قرار داشتند، لذا با گرفتن خراج و رشوه از بزرگان سومر، اداره تمام امور سومر را به عهده خود سومرها گذاشتند. هر شهر سومری طبق روال سابق شاه سومری خود را داشتند و رهبر قوتتی ها که در شهر بابل ساکن بود، شاه شاهان سومر شمرده ميشد. بدليل همزبانی و خويشاوندی بين قوتتی ها و سومرها، حمله قوتتی ها کمکی بود برای سومرها، تا بتوانند در سايه حاکميت قوتتی ها موفق به ترميم و بازسازی زبان و فرهنگ خود که در طول حاکميت ۱۵۰ ساله سامی ها مورد تعارض قرار گرفته بود،بشوند.
Gudea حاکم سومری شهر "اور" در همکاری با قوتتی ها،موفق شد دوباره يک سلسله سومری را در اور تاسيس کند، با اينکه از لحاظ سياسی تحت سلطه قوتتی ها بود..او يکی از شاهان معروف سومر ميباشد و مجسمه های زيادی از او پيدا شده است. در نهايت،Utu-Hegal ، حاکم سومری شهر Umma ، موفق شد که به حاکميت قوتتی ها در سومر پايان داده ودر سال ۲۱۰۹ ق.م. دوباره يک سلسه سومری حاکم بر کل سومر را تاسيس کند. اين بار سومرها بر عكس حاكميت قبلي شان جنگهاي طولاني را با ايلام و لولوبي ها داشتند ۲»
Ur-Namma از شاهان بعدی سومر، معروفترين رفورميست تاريخ سومر ميباشد که سومين سلسله شاهی "اور" را بنا نهاد (۱۹۵۰ ـ۲۰۵۰ ق.م.) . او اولين "کتاب قانون" در تاريخ بشريت را وضع کرد و طبق نوشتجات سومری، او شاهی هنرمند،قانونگذار، عدالت خواه بود که به حقه بازی، کلاهبرداری، ظلم ثروتمندان به فقرا و.. در کشور خاتمه داد.۳»
Shulgi فرزند "اور ـ ناما" نيز از شاهان معروف و خوشنام سومر ميباشد.او علاقه وافری به هنر،شعر و موسيقی داشت. او در شهرهای " نيپور" و "اور" مدارس زيادی را ساخت و اکثر۸۰۰ هزار لوحه سومری که تا به حا ل پيدا شدهاند، توسط تربيت يافتگان اين مدارس نوشته شده است. شولگی ۵۰ سال حکومت کرد و در دوره او شعرا و نويسندگان در تمجيد از او با هم رقابت ميکردند.در يکی از اشعار از او بعنوان شاهی که " همه لذات زندگی را برای مردم سومر فراهم کرد" ياد شده است.
۴۳ سال بعد از مرگ اين شاه، دربيست و پنجمين سال حکوت نوه او ، Ibbi- sin ، سومر مورد حمله ايلاميان از شرق و ايلات بيابان نشين سامی" آموريها " از غرب شد.بدليل خيانت ژنرالهای سومری ."ريم سيم" شاه ايلام، موفق به فتح شهر"اور" شده ، شاه سومر را به اسيری گرفته و هيکل خداي سومر"نه نه" را به ايلام برد.ايلاميان ٦۰ سال بر سومر حكومت كردند.
اين واقعه باعث ضعف تدريجی سومرها و قدرت گيری دوباره سامی ها شد، بطوری که چندين دهه بعد ،در دعوا بر سر حاکميت بين سومرها و سامی ها، حمورابی،حاکم آموری بابل، با شکست دادن Rin-Sin ،رقيب سومری خود، حکومت بين النهرين را بدست گرفت. سال به حکومت رسيدن حمورابی، ۱۷۵۰ق.م.، پايان دوره باستانی سومر و شروع دوره ای که به " تمدن بابل" معروف است،ميباشد.عده ای ازַسومرها که نميخواستند زير حاکميت سامی ها زندگی کنند، بتدريج به آذربايجان و آسياي ميانه برگشتند و آنهايي هم كه باقي ماندند به مرور زمان در بين سامي ها حل شدند، ولی فرهنگ و مدنيت سومرها در طول قرنها پايه اصلی تمدن بابل بود. فرهنگ،خط و زبان سومری تا قرنها بر بابل حاکم بود و اکثر کتيبه های شاهان بابل تا قرنها به خط و زبان سومری نوشته ميشد.۲». در زبان عربی صدها کلمه با منشاء ترکی وجود دارد که مستقيمأ از زبان سومری داخل زبانهای سامی قديم، و از آنها نيز به زبان عربی امروزی رسيده است، مثلا کلمه"يتيم" ، "متين" و ..، کلمه "مته،ماتان، درترکی قديم به معنی محکم ميباشد. تمدن بابل ادامه تمدن سومر بود.
زندگی اجتماعی،سياسی،مذهبی و اقتصادی سومرها با قوانين و مقررات پيچيده ای بر اساس عدالت و قانون تنظيم شده بود. طبق ميتولوژی سومرها، جهان هستی تحت کنترل دقيق يک دسته خدايان ، که جسما شبيه انسانها ولی دارای قدرت مافوق طبيعی بودند، اداره ميشد. بزرگترين خدای سومر "dingir" بود، که در زبان ترکی امروزی tengri و تانگری تلفظ ميشود. از ديگر خدايان مهم سومرها، An خدای آسمان،" Nanna "،نه نه ،(مادر به ترکی) خدای زمين، In-anna، اين آنا، خدای عشق و محبت بودند. بعدها سامی ها(بابلی ها و آشوری ها) ، In-anna خدای سومری را تحت نام ايشتر،ايستر" Ishtar " ( کلمه ای ترکی، به معنی دوست دارنده،عشق و محبت) ، عبادت ميکردند.
در داستان حماسي گيل گمش (يک كلمه تركی ميباشدو فرم اصلی کلمه "بيل گميش" ميباشد)، كه قديميترين داستان حماسی شناخته شده بشری ميباشد، ارتباط و علاقه خيلي نزديك سومرها با آذربايجان, خزر و آسياي ميانه كاملا مشهود هستַ قهرمان داستان قيل گميش شاه و خدای شهر اوروک در سومر، براي پيدا كردن راز ابدي زيستن در سفري دراز و پر خطر، به پيش " اوتنا بيشديم" كه در وسط درياي خزر زندگي ميكند ميرودַ او از آذربايجان رد شده و در داستان خيلي از مكان هاي جغرافيايي آذربايجان, مثلا كوه ميشو (شمال مرند), درياچه اورمي,ַַنام برده شده است و اينكه رمز جاودانه زيستن در وسط خزر بود ونه در خليج كنگر كه بغل دست سومرها بود همه نشان دهنده علايق ناگسستنی آنها به آذربايجان وحوالی دريای خزر، كه منشأ شان از آنجا بود، ميباشد. سومرها با گذشت قرنها وطن اصلي خود آسياي ميانه و آذربايجان را هيچوقت فراموش نكرده بودند و حتي در تدفين مردگانشان آنها را به پهلو و رو به شمال شرق قرار ميدادند.ַبه عقيده بعضي از تاريخ دانان، بعد ازدومين باری که سومر ها حاكميت را در بين النهرين به سامی ها باختند ، يعني در سال ۱۷۵۰ قبل از ميلاد، عده ای کثيری از آنها به آذربايجان , قفقاز و آسياي ميانه برگشتند.ַسومرها يی که به آذربايجان برگشتند در بين اقوام همزبان و همنژاد خود در آنجا ( قوتتی ها، ساوير ها و...) حل شدند و در تکامل بعدی تمدن آذربايجان سهيم شدند.مثلا حماسه قيل گميش سومری، هنوز هم با كمي تغير، که نتيجه گذشت چند هزار ساله ميباشد، در حماسه كوراوغلي در بين ملل ترك ، خصوصا آذربايجان،زنده هست۳»
اولين باستانشناسانی که لوحه های سومری را در قرن اخير ترجمه کردند ، تاريخدانان يهودی بودند. آنها طبق رسم مرسومشان در تاريخنويسی رعايت بيطرفی را نکرده و با دروغگويی سعی کردند که سومرها را سامی و يهودی معرفی کنند. ( يهودييان، که اکثر مراکز تاريخشناسی دنيا را قبضه کرده اند، هميشه سعی ميکنند که تاريخ تمدن های مختلف خاورميانه و آسيای ميانه را طوری جعل کنند که حقايق و حوادث تاريخی افسانه های تورات را تائيد بکنند.).
بعدها دانشمتدان و زبان شناسان بيطرف با ترجمه و بازخونی الواح سومری ، ادعای دروغين يهوديان را افشا کرده و ثابت نمودند که، زبان سومری هيچ ارتباطی با زبانهای سامی و هندواروپايی نداشته و فقط با زبان ترکی خويشاوندی دارد، و لذا زبان سومری را "پروتوترک"، يعنی پيش ترکی ناميدند. البته تاريخنويسان يهودی دست از دغل بازيهای خود برنداشتند و با تئوريهای ديگری به ميان آمدند، از آن جمله:اينکه سومريان بانيان تمدن بشری نيستند بلکه اقوام سامی بنيان تمدن را گذاشته اند؟ ويا اينکه سومرها وارثی در دنيای امروزی ندارند و آنها کلا از بين رفته اند؟ و ...
يکی از اين تاريخدانان مشهور يهودی، که سومرشناس معروفی ميباشد، ساموئل نواح کرامر samuel noah kramer در کتابهای مختلفش راجع به سومر ها عقايد ضد و نقيضی را ارائه داده است،
کرامر در اثری که در سال ۱۹۵۶ در آمريک چاپ شده " From the tablets of sumer" در بخش ۲۲ نظريه ای خنده داری را ارائه ميدهد که عمق غرض و موضع طرفدارانه ايشان را نشان ميدهد، او در اينجا مينويسد که، تمدن سومر را يک قوم سامی( يهودی؟) با کمک قوم پارس که ۶ هزار سال قبل از ميلاد از منطقه فارس کنونی به بين النهرين آمده بودند، پايه گذاری کردند و سومرهای وحشی در حدود ۵هزار سال ق.م. از آذربايجان کنونی به آنجا حمله کرده و تمدن آنها را مصادره کردند. البته اين تاريخشناس مشهور در همان بخش کتاب اش ياد آوری کرده است که، ايشان هنوز هيچ مدرکی برای اثبات تئوری خود پيدا نکرده است » ۱ .( لازم به ياد آوری است که همين يهوديانی از قماش کرامر، همچون گيريشمن و ...، که تاريخ کلأ جعلی فارسها را نوشته اند ، زمان ورود آريائی ها به فلات ايران را ۸صد سال ق.م. نوشته اند، و هيچ مدرک تاريخی ( آشوری، بابلی،ايلامی و..) به تاريخی ديرينتر از ۶۰۰ ق.م. اشاره نکرده است. لذا نظزيه کرامر در مورد سومر واقعأ افتضاح و پررويی بيش از حد بود و لذا ما در نوشته های بعدی اين سومر شناس ميبينيم که مجبور به اعتراف شده و نوشتجات قبلی اش را نقض ميکند ؛
مثلا در کتاب " Inanna , Queen of Heaven and earth" 1983, صفحه ۱۳۰، بطور واضح مينويسد که زبان سومرها فرم قديمی زبان ترکی بود وتصديق ميکند که سومرها پايه گذار تمدن بشری هستند.»۲
مهمترين جشن هاي رايج در ايران امروزی (نوروز, مهرگان , شب يلدا و ַַַ ) نيز يادگارهای هستند از سومر ها ، به عقيده دانشمندان و تاريخ دانان ( براي مثال محقق مشهور امريكايي Charles Berlitz در كتاب"مثلث اژدها" و C.F Jean در كتاب"ReligionsumerianeLa" , و پروفسور S.N. Kramer در كتاب"Mesopotamien,new" ) اين جشن ها اصلا از زمان قبل از مهاجرت سومريان از آسياي ميانه در بين آنان و اقوام خويشاوندشان در آنجا رايج بود و با مهاجرت آن اقوام به قفقاز,آنادولي, آذربايجان ,غرب ايران و بين النهرين اين رسم و رسوم را همراه خود بدانجا ها نيز بردند و بازماندگان آنان در آسياي ميانه(تركان بعدي) نيز از شمال چين تا شرق درياي خزر هميشه اين مراسم را بجا آورده اندַ اين جشن ها براي اولين بار در اواسط دوران امپراتوري سلجوقيان بزرگ شروع به رايج شدن در بين اقوام تاجيك و تات(فارس,كرد,ַ) كردַ متاسفانه اين جشن ها نيز از كينه توزي و تحريفات شوينيسم در امان نمانده و کسانیكه از راه فرهنگ دزدي مشغول هويت سازي براي قوم موهوم آريا هستند اين جشن ها را نيز بي شرمانه بدون هيچ مدركي با استناد به افسانه هاي شاهنامه به خود منسوب كرده و پيام عشق و صلحی را که اين عيد ها پيام آور آن هستند را، به نفرت و نژادپرستي آريايي شان آلوده کرده اند.
امروزه هم اگر منصفانه نگاه کنيم ، ميبينيم که جشنهای باستانی مثل تموز بايرامی(نوروز)، چيله گجه سی( شب يلدا)، چارشنبه بايرامی(چهارشنبه سوری) و... در داخل جغرافيای آذربايجان و مردم ترک آنجا ؛ پررنگتر،متنوع تر و با شکوه تر از هر جای ديگر ، جشن گرفته ميشود و اين نشاندهنده رابطه کهن و عميق ترکان با تمدنی است که اجداد سومری آنها پايه گذاری کرده بودند.
سومرها به عنوان بانيان تمدن بشری، خدمات زيادی را به بشريت کرده اند.از جمله كارهاي مهمي كه سومريان براي بشريت كرده اند:
آفريدن قانون واولين بانيان حقوق بشر ، اداره جامعه بر اساس قانون, اختراع چرخ, پايه و اساس علوم و صنايع مختلف را گذاشتندكه بعدا توسط ديگران تكامل پيدا كرد,پايه و اساس شيمی،رياضيات،داروشناسی و..
تقسيم هر شبانه روز به ۲۴ ساعت و هر ساعت به ٦۰ دقيقه و هر دقيقه به ٦۰ ثانيه .,كشف و به كار گرفتن انواع فلزات ،
اشعار و داستانهای سومر که از لوحه های سومری بازخوانی شده ،نشان ميدهد که پايه ادبيات را نيز آنها گذاشتند.
اختراع خط ( اول هيروگليف و بعدا خط ميخي) از كارهاي ديگر سومريان هست, داريوش هخامنشي ۳۵۰۰ سال بعد، با استفاده از همان خط ميخي اختراعي سومرها كتيبه هاي خود را به سه زبان ايلامي, اكدي و پارسي نويساندַ. هنر پيکر تراشی، معماری را بنيان گذاشتند.
هنر ساختن مهرهای استوانه ای، که با هنرمندی بی نظير با اشکالی خيلی ظريف حکاکی شده بودند و بد از شيدن آن بر روی لوحه گلی، اشکال آن در کليت ديده ميشد، اين هنر بعدها در بين مصری ها و يونانی ها نيز پخش شد.
سومر ها برای اولين بار در تاريخ، برای اداره کشور مجلس شورايی ايجاد کردند ، که از دو تالار، تشکيل شده بود، يکی محل ريش سفيدان و ديگری محل جوانان بود. ايجاد سيستم قضايی پيشرفته که برای اولين با مجرمين بر اساس قانون دادگاهی ميشدند. در هر جلسه دادگاه در سومر، ۴ قاضی همزمان شرکت ميکردند.
در ساحه فلسفه و مذهب نيزسومرها خدمات زيادی را به بشريت کردند. طرز آفرينش انسان، عقيده به دنيای زيرين،قيامت،طوفان نوح،جدايی روح از جسم و انتقال آن به دنيای زيرين به هنگام مرگ، عقيده به خير و شر، روشنايی و تاريکی و ... ، همه تفکرات فيلسوفان سومری بود که بعدها در بين اقوام سامی پخش شده وو الهام بخش کتب مذهبی يهوديان،مسيحيان و مسلمين شده است.
حضرت ابراهيم ساکن سومر بود، که در سال ۲۰۵۰ق.م. از آنجا کوچ کرد، يعنی زمانی که سومرها بعد از بدست گرفت دوباره حاکميت سومر، به سامی ها خيلی فشار ميآوردند.
پروفسور woolley كه از طرف دانشگاه پئنسيلوئييا و موزه بريتانيا بعنوان رئيس هيت كاوشگري در شهر اور بدانجا فرستاده شده بود بعد از سالها تحقيق مينويسد" خلق سومر در بين النهرين ۲۵۰۰ سال قبل از مصريان تمدن بشري را بنا نهادند " وي فرضيه قديمي بودن تمدن مصر با مدارك قطعي طرد كرده و مي نويسد" سومريان در ۳۵۰۰ سال قبل از ميلاد مراحل پيشرفته تمدن را پشت سر گذاشته بودند و به مصر, آسياي صغير, يونان, آشور و غيره راه تمدن را نشان داده بودندַ
لئو پووانت از سومر شناسان معروف مينويسد: از ۳۰۰۰ سال ق م تمدن درخشان شهرهاي سومري سامي ها را از شبه جزيره عربستان به خود جذب كرد و آنها بتدريج بخش عمده اي از جمعيت سومر را تشكيل دادند و از۲۳۵۰ق م توانستند حاكميت سومر را به مدت ۱۵۰ سال بدست بگيرند(اكدها) ַ وقتي كه سومرها در ۲۱۰۹ ق م دوباره حاكميت را به دست گرفتند شديدا با سامي ها بدرفتاري كرده و در نتيجه عده اي از آنها مجبور به مهاجرت به فلسطين و مصر شدند و تمدن سومر را با خود بدانجا ها بردندو بعدها تمدن مصر , فنيقيه و تمدن يهوديان را بنا نهادندַ ַيك عده اي نيز در كنار موصل, نينوا, ساكن شده و بعدها دولت آشور را ايجاد كردندַ دو قبيله etrusk و سيكول نيز به طرف غرب كوچ كرده و در يونان,كرت, جنوب ايتاليا ساكن شده و تمدنهای اوليه آن سرزمين ها را به وجود آوردند.
رنه گروسه فرانسوي معتقد هست كه سومريان بدون شك تمدن خود را از مردم آذربايجان كسب كرده اندַ( با در نظر گرفتن چند صد سال زندگی آنان در آذربايجان)
هروزني" B. Hrozny" دانشمند چك , كسي كه براي اولين بار موفق به قرائت وترجمه لوحه هاي هيتي شد؛ آذربايجان را اقامتگاه ثانوي سومري ها ميداند(جامعه بزرگ شرق, صفحه ۱٦۱)
ساموئل نوح كريمر سومر شناس معروف كه خيلي از لوحه هاي سومري را ترجمه كرده در كتاب "الواح سومري" صفحه ۲۵٨ تاييد ميكند كه سومرها از آسياي ميانه واز طريق قفقاز به آذربايجان آمده، و بعد از سكونتي دراز مدت در آنجا ، به بين النهرين مهاجرت کرده ودر آنجا ساكن شدندַوي ادامه ميدهد: سومر ها درايجاد تمدن آراتتا درآذربايجان وتمنهای باستانی درغرب ايران نقش بزرگی داشتند.( آراتتا,۵۰۰۰ ق م) وبعدها از آنجا به بين النهرين کوچ کردند.
چارلز بارني عالم تاريخ شناس انگليسي بعد از تحقيق روي آثار پيدا شده از گورتپه و حسنلو در آذربايجان به اين نتيجه رسيده كه صنعت فلزكاري اولين بار در آذربايجان شكل گرفته است.(مجله ميراث فرهنگي,سال۳,شماره۵,ص ۵۳)
باستان شناسان دامنه هاي جنوبي قفقاز را گهواره صنعت فلزكاري دانسته و تاييد ميكنند كه مواد اصلي در ساخت مفرع يعني مس و قلع در گنجه استخراج ميشده( معادن قلع ٧۰۰۰ ساله اين منطقه يادگار ان دوران هست).
ساموئل هوك در كتاب"تاريخ اوسانه در خاورميانه" ريشه نژادي سومريان را با ساكنين قديم آذربايجان(قوتتي ها, لولوبي ها,سابير ها,ַַ) گيلان(كاسپي ها) و غرب ايران(کاسسی ها٬ايلاميان) يكي ميداندַ
هنري فيلد در كتاب "مردم شناسي ايران , صفحه ۱٧۵) سكونت سومر ها در آذربايجان و جنوب خزر را ثابت ميكندַ
پروفسور ذهتابي( تاريخ قديم تركان ايران ,جلد۱) , محمد تقي سياه پوش (پيدايش تمدن در آذربايجان)نيز با تحقيقات خيلي ارزنده ثابت ميكنند كه خاستگاه سومريان آذربايجان بوده استַ
فريتزهومئل "Hommel, Fritz"در ترجمه لوحه هاي سومری، بيش از ۳۰۰ كلمه تركي پيدا كرد ،, كلماتي كه اكثرا به همان شكل قديمي اش در تركي امروزي هنوز هم به كار برده ميشود ، و لذا هومئل با استناد به كشفيات علمي خود از كتيبه ها و لوحه هاي سومري ، زبان سومري را به عنوان ريشه زبان تركي و "پروتو ترك" معرفي كردַ
"دل هايمزِ، Dell Hyme " پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شيکاگو در بخش انسان شناسی در رابطه با ارتباط رياضی بين زبانها تحقيقی انجام داده و ۲۰۰ لغت انگليسی را در دو زبان "سومری و ترکی " مقايسه کرده است. او در پژوهش چاپ شدهاش رابطه مشترک اين دو زبان را با مشابهت های لغوی موجود اثبات کردهاست. به اين صورت که بعد از ۲۰۰۰ سال گسست از يک زبان مرده ريشه لغات در زبان ترکی امروزی زنده است و مورد تکلم واقع ميشود. اين همه حقايق و شواهد برای آن ذکر ميشود که نظريه های رايج در ايران در مورد زبان کنونی ملت آذربايجان مورد بررسی مجدد قرار گيرد. چرا که عدم امکان دسترسی به اطلاعات و نيز اعمال منافع سياسی سبب شده اند که يک موضوع مهم علمی در مورد خاستگاه زبان کنونی مردم آذربايجان مخدوش شود و دانش صحيحی به مردم داده نشود.
در کتيبه ای آشوری از سال ۷۱۶ق.م. اسم قديمی کوه"سهند" که در بين اهالی ماد ـ ماننا استفاده ميشد، کوه" او آ اوش" و منطقه کوهستانی نزديک آن " او ايش ديش" آمده است. اين دليلی ديگر بر همزبانی سومرها و قوتتی ـ لولوبی ها ميباشد. در زبان سومری "o, u ، او" به معنی عدد ۱۰ ميباشد که در ترکی امروزی همان کلمه بصورت"اون،on" استفاده ميشود. "ايش،ائش" در زبان سومری به معنی عدد۳ که امروزه نيز در ترکی به صورت" اوش" استعمال ميشود. "ديش" در زبان سومری به معنی "دندانه" و در ترکی امروزی به معنی"دندانه؛ دندان" هنوز هم استعمال ميشود. لذا معنی" او ايش ديش" ذکر شده در کتيبه آشوری به معنی" سيزده دندانه" ميباشد و امروزه بدان محل"بش بارماخ" ميگويند.( تاريخ ديرين ترکان ايران،ص۸۷۴، پروفسور زهتابی)
در لوحه ای سومری از ۲۱۰۰ق.م.، شاعره ای سومری ، به نام " بيدا" ، «به معنی يگانه در زبان ترکی باستان» ، در شعری که بخاطر فراق از پسرش که در "همدان" زندگی ميکرد، سروده است؛ به کلمات و اسامی " کؤر"، " آراز"، " همدان" ؛ " ساز"، "تار"، "غم" ،"ايل" ،" آی"" آد" به همان صورت که امروزه در ترکی آذری رايج است ، در آن شعر بکار برده است. ( پروفسور تاريف آذرتورک).
چارلز بارني, كوردون چايلد , هنري فرانكفرت معتقد هستند ( پيدايش تمدن در آذربايجان٬ م.تقی سياهپوش) كه سومرها موقع آمدن به بين النهرين كاملا با علم فلزكاري مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط شامل طلا و مس بود، بلكه شامل مفرع حقيقي نيز بود،ַاجداد آنان جايي ديگر، كه قطعا آذربايجان بود , چونكه آنجا نخستين پايگاه فلزكاري وگهواره اين صنعت شناخته شده است, ياد گرفته بودند كه مس و قلع را ذوب كنند و مفرع بدست آورند ، چون در سومر چيزي جز گل وجود نداشتַسومريان در طول حکومت شان در سومر ارتباط تنگاتنگی با همنژاد های خود در آذربايجان داشته و سنگهای زينتی و مواد لازم برای صنعت فلزکاريشان را از اذربايجان تهيه ميکردند، در حماسه گيل قميش، در يکی از جنگها، گيل قميش با کمک دوست و همرزمش "enkidu" به جنگ Huwawa" حاکم در کوهای شمال ، يعنی آذربايجان، ميروند، تا با شکست دادن او که مانع رسيدن چوب جنگلی و سنگ های گرانقيمت به سومر ميشد، بجنگند.
با مطالعه سير تکامل خط ميخی سومری ، و با توجه به اين حقيقت تاريخی که ، سومرها قبل از مهاجرت به بين النهرين، قرنها در آذربايجان زندگی کردند، ميتوان با قاطعيت گفت که تمدن سومری ادامه و شکل تکامل يافته تمدن قوبوستان آذربايجان بود.از تمدن قوبوستان، که قديمی ترين تمدن شناخته شده تاريخ بشريت ميباشد هزاران نوشته تصويری باقی مانده و سومرها بعدها اين خط تصويری را به خط ميخی تکامل دادند. پروسه اختراع خط هزاران سال طول کشيده است و سومرها يکدفعه آنرا اخترا نکردند.
وابستگي و خويشاوندي زباني و فرهنگي بين مردم كنوني آذربايجان و سومرها خيلي قوی بوده و مورد تاييد اكثر تاريخدانان ميباشد و خيلي ها مثل" ف.هومئل" زبان سومري را پروتوترك مينامند ַ من فقط بطور خيلي مختصر به بخش كوچكي از اينها اشاره كردم ،و در خاتمه مطلبی را راجع به يك نمونه از صدها مشترکات فرهنگي بين سومريان و تركان، اشاره كرده و مطلب را تمام ميكنم, آن هم صنعت موسيقی ميباشد اوزان ها (عاشيق ها) در فرهنگ تركي جايگاه بخصوصي دارند ودر كل تاريخ هزاران ساله تركان اوزان ها هميشه حضور فعالی در بين اقوام ترک داشته اند. فرهنگ ، تاريخ، داستانها و حماسه هاي تركان را ، اين نوازندگان خلقی، سينه به سينه با صداي دلنواز سازشان زنده نگه داشته اند.ַقديمترين ساز تركي كه تا حال پيدا شده در تركستان شرقي و منطقه اورومچي پيدا شده كه قدمتش به ۴۰۰ سال قبل از ميلاد ميرسد، ولي قديمترين پيكره يك اوزان با سازش در دست مربوط به سومرها و در بين النهرين پيدا شده است و مربوط به ۲۴۰۰ق م ميباشد، چيزي كه در نگاه اول، توجه بيننده را به خود جلب ميكند، اين هست كه كلاه ،كمربند وشكل ساز ،و مهمتر از آن طرز گرفتن ساز(ايستاده و ساز را به سينه ميفشارد) عينا شبيه اوزان هاي امروزي آذربايجان و جهان ترك هستַ موسيقي اوزاني كه شاخصترين و قديميترين هنر موسيقی آذربايجان و ساير ملل ترك تبار است، در هزاره هاي قبل از ميلاد در بين سومري ها و ايلامي ها رايج بود و نشانه هاي بعدي آن در هزاره اول قبل از ميلاد در بين ماننا ها كانقا ها و بعد ها در بين اشكانيان(تركان بارد) ديده ميشودַ خاستگاه اصلي و اوليه موسيقي اوزاني حوزه درياي خزر بوده و هنوز هم در آن حوزه رايج می باشدַكتيبه هاي زيادي از سومر و ايلام به موسيقي اوزاني اشاره ميكنند, مثلا : در سال ۲۲۵۰ ق م "كوتيك ايشوسپناك" پادشاه عيلام به اوزان ها حقوق ميداد تا شب و روز در جلوي معبد خداي ايشوسپناك بنوازند(دنياي گم شده عيلام صفحه ٦٨).
در سال ۲۱۵۰ ق م , زمانيكه قوتتي هاي آذربايجان در بابل حكومت ميكردند" گوده" شاه سومري "لاقاش" ،كه زير دست آنها بود، به سرپرست اوزان هاي شهر دستور ميدهد كه پرستشگاه اينانا( نه نه ،الهه سومري) را با نواختن ساز پر از نواي شادي كنند(تاريخ پيشرفت علمي و فرهنگي بشر, جلد ۱,صفحه ۵۵٨). آلات موسيقی زيادی , همچون کمانچه، نی، دهل،چنگ، قووال از سومرها پيدا شده است.
پس ميبينيم كه علاوه بر زبان موسيقي سومري نيز در بين تركان امروزي زنده هست
با توجه و تكيه بر آثار باقي مانده از سومر و تحقيقات وسع سومر شناسان بطور قطعي ثابت ميشود كه سومر ها شاخه اي از تركان باستاني بودند كه درحوالی ۵۵۰۰ سال ق م همراه با ديگر اقوام باستاني ترك(هوري ها, قوتتي ها, سابير ها, لولوبي ها,كاسسي هاو,,,) از آسياي ميانه به آذربايجان كوچ كردند و سومر ها بعد از زندگي طولاني و تشكيل دولت در آذربايجان به بين النهرين كوچ كرده و با علم و دانشي كه از آذربايجان به همراه داشتند توانستند اولين تمدن بشري را بنا كرده وبزرگترين خدمات را به بشريت انجام دهندַ
تركان دنيا , به خصوص تركان آذربايجان , به عنوان وارثين حقيقی سومرها به آنان افتخار كرده و همچون فرزندان راستين آنها در راه صلح و خدمت به بشريت هيچ وقت كوتاهي نكرده اندַ همچون اجداد سومريشان ، آذر بايجانی ها نيز هميشه مقدم مهمانان و تازه واردين به سرزمينشان را ، گرامی داشته اند ، هرچند که بعضی از اينها همچون ارمنی ها، آشوری و در اين اواخر کردها، نمک را خورده و نمکدان را شکسته اند.
۱ ـ ۱۹۵۶، From the tablets of sumer، samuel noah kramer
۲ـ Inanna ,Diane Wolstein, Queen of Heaven and earth" 1983ـ، samuel noah kramer ، ص ۱۳۰
۳ـ "تارخ ديرين ترکان ايران" پروفسور م.ت. زهتابی
مأخذ- سایت تاریخ تورک ایران
ارسالی- توران آذری
به گواه تاريخ ، منطقه غرب ايران , خصوصا آذربايجان ,مهد تمدن بشري بوده است ولي متاسفانه شوونیسم به علت كينه توزي با تاريخ ... و ترس از اينکه برملا شدن حقايق آن ، پوچی و دروغ بودن ادعای آنان مبنی بر وجود تمدن پوشالی ۲۵۰۰ ساله ..... در فلات ايران را ثابت خواهد کرد، لذا از نشر حقايق مربوط به آن شديدأ ممانعت کرده ، و با وقاحت تمام تمدن های درخشان قبل از هخامنشی را بی اهميت و قبل از تاريخ می نامند. لازم به ذکر است که در همه جای دنيا به دوران قبل از اختراع خط توسط سومرها، يعنی تقريبا ۶۰۰۰ سال قبل، دوران قبل از تاريخ ميگويند، ولی برتری طلبان در ایران ۲۵۰۰ سال را مرز بين دوران قبل و بعد از تاريخ معرفی ميکند تا توجه مردم به سوی تمدن های باستانی فلات ايران جلب نشود. اين عمل زشت.....خيانت بزرگی است كه قومگرايان عظمت طلب به ايرانيان در کل و خصوصا به آذربايجانی ها که وارثين واقعی تمدنهای قوتتی ها،ايلاميان، سومريان، ماننا ها، مادها،اورارتوها و...ميباشند.
آثار و نشانه هاي فراواني از تمدن هاي قديم آذربايجان به صورت صدها تپه تاريخي هزاران ساله در همه جاي آذربايجان پراكنده هستند و به امان خدا رها شده اند. دزدان و قاچاقچيان آثار باستانی، با تشويق اشخاص ضد آذربايجانی داخل حاکميت که خودشان نيز در اين دزديها و فروش اين آثار دست دارند، در آنجا ها بدون هيچ ممانعتی به غارت آثار باستانی آذربايجان مشغول هستند و آنچه هم از غارت دزدان در امان مانده توسط حاکميت شوينيستی ایران به بهانه های مختلف تخريب ميشوندو نمونه بارز آن تخريب ارک عليشاه و محوطه تاريخی مسچد کبود در تبريز ميباشد.
عده زيادي از محققين سرشناس,مثل آرتور كسيت,هنري فيلد وַַ آذربايجان را سرزمين ظهور انسان متفكر و مهد جامعه متمدن ميدانند.
سومريان كه امروزه بانيان تمدن بشري شناخته ميشوند اقوامي التصاقي زبان، با زبانی خيلی نزديک به ترکی امروزی ، بودند كه بعد از مهاجرت از آسياي ميانه و سكونت چند صد ساله درآذربايجان به بين النهرين كوچ كردند و با اطمينان ميتوان سومرها را اجداد آذربايجانی ها و تمدن آنها را شاخه اي از تمدن باستاني آذربايجان به شمار آورد.
چون تمدن سومر رابطه و خويشاوندي تنگاتنگي با تمدن هاي آذربايجان باستان( قوتتي,هوري,آراتتا,ماننا,اورارتو,ماد,ַַ) دارد وخود شاخه ای از تمدن باستانی آذربايجان شمرده ميشود, لذا مطلب را با بحثي كوتاه در مورد تاريخ سومرها ادامه ميدهيمַ
سومرها شاخه اي ازاقوام آسيانی( اورال ـ آلتائيک) بودند كه در حدود۶۰۰۰ ـسال قبل از ميلاد،همراه با اقوام خويشاوند خود،هوری ها، ايلاميان،و... از آسياي ميانه كوچ كرده و دولتهاي مقتدري را در ايران,آنادولي و بين النهرين ايجاد كردند. آثار باقيمانده از اقوام نامبرده نشانگر آن است که، همه آن تمدن ها دارای منشاء مشترک بوده و يك حوزه تمدني مشترك را تشكيل ميدادند و اقوامي كه آن تمدن ها را بنا نهاده بودند ،دارای ريشه نژادي ، زبانی و فرهنگی مشترك بودند.
جغرافيای ارضی سومرها شامل بين النهرين, شمالغرب خليج کنگر(خ.فارس امروزی) و غرب خوزستان امروزی بودַ البته برخی از تاريخدانان ، سومرها( اجداد ترکان) را ، نه مهاجر ، بلکه بوميان اصيل بين النهرين ميشمارند و عقيده دارند که ، بعدها در طول اعصار به آذربايجان،آسيای ميانه و... پخش شده اند.
سومريان در كتيبه های سومری بصورت واضح اشاره ميكنند كه ، از كوههاي شمال وشمال شرق( ايم كورا, ايم= شمال_شرق, كورا= كوه) به بين النهرين آمده بودند. سومرها خودشان خود را " کارا کل" يعنی سياه سر ميناميدند، نه سومر.
سومرها در حدود ۵۵۰۰ سال قبل از ميلاد از اقوام همنژاد و همزبان خود در آذربايجان يعنی هوری ها، (سابيرها(سوبار ها), قوتتي ها, لولوبي ها, آذ ها,ַַַ) جدا شده وبه بين النهرين كوچ كرد ه و در آنجا اولين تمدن مدني بشري را بنا نهادند.ַسومر ها تمدن هاي شهري ur,Mari, uruk, nippur, kish, را در حدود ۴۵۰۰ سال قبل از ميلاد بنا نهاده بودند. سومرها به عنوان اولين قانونگذاران بشريت بشمار ميروند و از Dungi پادشاه اور و نيسابا و اورو كاجينا شاه لاقاش(2600 سال قبل از ميلاد) مجموعات عظيمي از قوانين به جاي مانده كه مربوط به همه مسائل زندگي( ارث,خريد و فروش, مجازات مامورين دولتي متهم به رشوه خواري,قوانين حقوقي زنان,ַַ) ميباشندַ بعدها حمورابي شاه سامي بابل دستور داد تا آن قوانين را جمع آوری کرده و بر روی لوحه های سنگی بنويسند، كه امروزه تحت نام " قوانين حمورابی" معروف هستند.»۳
تمدن سومری بر پايه سيستم دولت ـ شهری بنا گشته بود، هرچند که پايه اقتصادی آن بيشتر بر کشاورزی استوار بود ، تا به صنعت. در هزاره سوم قبل از ميلاد، سرزمين سومرتقريبا دارای ۱۳ شهر بود وهر شهری با دهاتی زيادی احاطه شده بود. جمعيت شهرهای سومری تخمينأ بين ۱۰ ـ ۵۰ هزار نفر بود.
اولين دولت سومری که در تاريخ ثبت شده است، توسط etana ، حاکم شهر " کيش"، در ۳۰۰۰ سال ق.م. تاسيس شد. لوحه های سومری از او به عنوان شاهی که برای مردم ثبات و رفاه به ارمغان آورد، ياد شده است.
حکومت سومر بعدأ به دست حاکمان شهر اوروک "uruk" افتاد. شاهان معروف سلسله اوروک عبارتند از: enmerkar, lugalbunda, gilgamish , dumuzi, شاهان اين سلسله افرادی مدبر و شجاعی بودند و کارهای شجاعانه و خارق العاده آنها الهامبخش حماسه سرايی ها ی زيادی در بين شعرا و نويسندگان آن دوره سومر شده است ، حماسه معروف گيل قاميش نيز مربوط به اين دوران است. اين دوره ، يکی ازعصرهای طلايی ادبيات و شعرنويسی سومر بشمار ميرود.۲»
بعد از سلسله اوروک ، به ترتيب حکومت بدست سلسله های شاهی شهرهای " Ur " و "Lagash " افتاد. در حوالی ۲۳۵۰ق.م. سارگون حاکم سامی شهر( Agade( Akkad، حاکم بر سومر شد و بهمراه آن زبان اككديان در کنار زبان سومری رسميت يافت.ַسارگون شاه اككد حكومت خود را تا مناطق دوردست در شمال و غرب گسترش داد و بارها برعليه قوتتي ها در آذربايجان و ايلاميان لشكر كشي كرد. بدستورسارگون قوانين و نوشتجات سومري به زبان سامي ترجمه شده و در معبد "ائرئخ" نگه داري شد.( بعدها آشور بني پال از اين نوشته ها نسخه برداري كرده و به آشور برد و به اين صورت قوانين و نوشتجات سومريان در بين اقوام مختلف پخش و نگهداری شد.
در لوحه های سومری ، از افتادن قدرت به دست سامی ها بعنوان اولين فاجعه ياد شده است. ، در دوره اکدی ها ، نارام سين، نوه سارگون ٫به دلايل نامشخصی، به شهر مذهبی سومرها"نيپور" حمله و معبد بزگ آنجا را غارت کرد. منابع سومری از آن بعنوان دومين فاجعه سومرها نام برده اند.
بعد از جنگهای متوالی در سال ۲۲۰ ق.م. قوتتی های آذربايجان ، شهر اککد، پايتخت آککدها را گرفته و ويران کردند و سلسله اککديان در سومر را برانداختند.، قوتتی های آذربايجان ۹۱ سال درسومر حکومت کردند ولی چون قوتتی ها در تمدن و شهرنشينی در مقايسه با خويشاوندان سومری خود ، در سطح پائينی قرار داشتند، لذا با گرفتن خراج و رشوه از بزرگان سومر، اداره تمام امور سومر را به عهده خود سومرها گذاشتند. هر شهر سومری طبق روال سابق شاه سومری خود را داشتند و رهبر قوتتی ها که در شهر بابل ساکن بود، شاه شاهان سومر شمرده ميشد. بدليل همزبانی و خويشاوندی بين قوتتی ها و سومرها، حمله قوتتی ها کمکی بود برای سومرها، تا بتوانند در سايه حاکميت قوتتی ها موفق به ترميم و بازسازی زبان و فرهنگ خود که در طول حاکميت ۱۵۰ ساله سامی ها مورد تعارض قرار گرفته بود،بشوند.
Gudea حاکم سومری شهر "اور" در همکاری با قوتتی ها،موفق شد دوباره يک سلسله سومری را در اور تاسيس کند، با اينکه از لحاظ سياسی تحت سلطه قوتتی ها بود..او يکی از شاهان معروف سومر ميباشد و مجسمه های زيادی از او پيدا شده است. در نهايت،Utu-Hegal ، حاکم سومری شهر Umma ، موفق شد که به حاکميت قوتتی ها در سومر پايان داده ودر سال ۲۱۰۹ ق.م. دوباره يک سلسه سومری حاکم بر کل سومر را تاسيس کند. اين بار سومرها بر عكس حاكميت قبلي شان جنگهاي طولاني را با ايلام و لولوبي ها داشتند ۲»
Ur-Namma از شاهان بعدی سومر، معروفترين رفورميست تاريخ سومر ميباشد که سومين سلسله شاهی "اور" را بنا نهاد (۱۹۵۰ ـ۲۰۵۰ ق.م.) . او اولين "کتاب قانون" در تاريخ بشريت را وضع کرد و طبق نوشتجات سومری، او شاهی هنرمند،قانونگذار، عدالت خواه بود که به حقه بازی، کلاهبرداری، ظلم ثروتمندان به فقرا و.. در کشور خاتمه داد.۳»
Shulgi فرزند "اور ـ ناما" نيز از شاهان معروف و خوشنام سومر ميباشد.او علاقه وافری به هنر،شعر و موسيقی داشت. او در شهرهای " نيپور" و "اور" مدارس زيادی را ساخت و اکثر۸۰۰ هزار لوحه سومری که تا به حا ل پيدا شدهاند، توسط تربيت يافتگان اين مدارس نوشته شده است. شولگی ۵۰ سال حکومت کرد و در دوره او شعرا و نويسندگان در تمجيد از او با هم رقابت ميکردند.در يکی از اشعار از او بعنوان شاهی که " همه لذات زندگی را برای مردم سومر فراهم کرد" ياد شده است.
۴۳ سال بعد از مرگ اين شاه، دربيست و پنجمين سال حکوت نوه او ، Ibbi- sin ، سومر مورد حمله ايلاميان از شرق و ايلات بيابان نشين سامی" آموريها " از غرب شد.بدليل خيانت ژنرالهای سومری ."ريم سيم" شاه ايلام، موفق به فتح شهر"اور" شده ، شاه سومر را به اسيری گرفته و هيکل خداي سومر"نه نه" را به ايلام برد.ايلاميان ٦۰ سال بر سومر حكومت كردند.
اين واقعه باعث ضعف تدريجی سومرها و قدرت گيری دوباره سامی ها شد، بطوری که چندين دهه بعد ،در دعوا بر سر حاکميت بين سومرها و سامی ها، حمورابی،حاکم آموری بابل، با شکست دادن Rin-Sin ،رقيب سومری خود، حکومت بين النهرين را بدست گرفت. سال به حکومت رسيدن حمورابی، ۱۷۵۰ق.م.، پايان دوره باستانی سومر و شروع دوره ای که به " تمدن بابل" معروف است،ميباشد.عده ای ازַسومرها که نميخواستند زير حاکميت سامی ها زندگی کنند، بتدريج به آذربايجان و آسياي ميانه برگشتند و آنهايي هم كه باقي ماندند به مرور زمان در بين سامي ها حل شدند، ولی فرهنگ و مدنيت سومرها در طول قرنها پايه اصلی تمدن بابل بود. فرهنگ،خط و زبان سومری تا قرنها بر بابل حاکم بود و اکثر کتيبه های شاهان بابل تا قرنها به خط و زبان سومری نوشته ميشد.۲». در زبان عربی صدها کلمه با منشاء ترکی وجود دارد که مستقيمأ از زبان سومری داخل زبانهای سامی قديم، و از آنها نيز به زبان عربی امروزی رسيده است، مثلا کلمه"يتيم" ، "متين" و ..، کلمه "مته،ماتان، درترکی قديم به معنی محکم ميباشد. تمدن بابل ادامه تمدن سومر بود.
زندگی اجتماعی،سياسی،مذهبی و اقتصادی سومرها با قوانين و مقررات پيچيده ای بر اساس عدالت و قانون تنظيم شده بود. طبق ميتولوژی سومرها، جهان هستی تحت کنترل دقيق يک دسته خدايان ، که جسما شبيه انسانها ولی دارای قدرت مافوق طبيعی بودند، اداره ميشد. بزرگترين خدای سومر "dingir" بود، که در زبان ترکی امروزی tengri و تانگری تلفظ ميشود. از ديگر خدايان مهم سومرها، An خدای آسمان،" Nanna "،نه نه ،(مادر به ترکی) خدای زمين، In-anna، اين آنا، خدای عشق و محبت بودند. بعدها سامی ها(بابلی ها و آشوری ها) ، In-anna خدای سومری را تحت نام ايشتر،ايستر" Ishtar " ( کلمه ای ترکی، به معنی دوست دارنده،عشق و محبت) ، عبادت ميکردند.
در داستان حماسي گيل گمش (يک كلمه تركی ميباشدو فرم اصلی کلمه "بيل گميش" ميباشد)، كه قديميترين داستان حماسی شناخته شده بشری ميباشد، ارتباط و علاقه خيلي نزديك سومرها با آذربايجان, خزر و آسياي ميانه كاملا مشهود هستַ قهرمان داستان قيل گميش شاه و خدای شهر اوروک در سومر، براي پيدا كردن راز ابدي زيستن در سفري دراز و پر خطر، به پيش " اوتنا بيشديم" كه در وسط درياي خزر زندگي ميكند ميرودַ او از آذربايجان رد شده و در داستان خيلي از مكان هاي جغرافيايي آذربايجان, مثلا كوه ميشو (شمال مرند), درياچه اورمي,ַַنام برده شده است و اينكه رمز جاودانه زيستن در وسط خزر بود ونه در خليج كنگر كه بغل دست سومرها بود همه نشان دهنده علايق ناگسستنی آنها به آذربايجان وحوالی دريای خزر، كه منشأ شان از آنجا بود، ميباشد. سومرها با گذشت قرنها وطن اصلي خود آسياي ميانه و آذربايجان را هيچوقت فراموش نكرده بودند و حتي در تدفين مردگانشان آنها را به پهلو و رو به شمال شرق قرار ميدادند.ַبه عقيده بعضي از تاريخ دانان، بعد ازدومين باری که سومر ها حاكميت را در بين النهرين به سامی ها باختند ، يعني در سال ۱۷۵۰ قبل از ميلاد، عده ای کثيری از آنها به آذربايجان , قفقاز و آسياي ميانه برگشتند.ַسومرها يی که به آذربايجان برگشتند در بين اقوام همزبان و همنژاد خود در آنجا ( قوتتی ها، ساوير ها و...) حل شدند و در تکامل بعدی تمدن آذربايجان سهيم شدند.مثلا حماسه قيل گميش سومری، هنوز هم با كمي تغير، که نتيجه گذشت چند هزار ساله ميباشد، در حماسه كوراوغلي در بين ملل ترك ، خصوصا آذربايجان،زنده هست۳»
اولين باستانشناسانی که لوحه های سومری را در قرن اخير ترجمه کردند ، تاريخدانان يهودی بودند. آنها طبق رسم مرسومشان در تاريخنويسی رعايت بيطرفی را نکرده و با دروغگويی سعی کردند که سومرها را سامی و يهودی معرفی کنند. ( يهودييان، که اکثر مراکز تاريخشناسی دنيا را قبضه کرده اند، هميشه سعی ميکنند که تاريخ تمدن های مختلف خاورميانه و آسيای ميانه را طوری جعل کنند که حقايق و حوادث تاريخی افسانه های تورات را تائيد بکنند.).
بعدها دانشمتدان و زبان شناسان بيطرف با ترجمه و بازخونی الواح سومری ، ادعای دروغين يهوديان را افشا کرده و ثابت نمودند که، زبان سومری هيچ ارتباطی با زبانهای سامی و هندواروپايی نداشته و فقط با زبان ترکی خويشاوندی دارد، و لذا زبان سومری را "پروتوترک"، يعنی پيش ترکی ناميدند. البته تاريخنويسان يهودی دست از دغل بازيهای خود برنداشتند و با تئوريهای ديگری به ميان آمدند، از آن جمله:اينکه سومريان بانيان تمدن بشری نيستند بلکه اقوام سامی بنيان تمدن را گذاشته اند؟ ويا اينکه سومرها وارثی در دنيای امروزی ندارند و آنها کلا از بين رفته اند؟ و ...
يکی از اين تاريخدانان مشهور يهودی، که سومرشناس معروفی ميباشد، ساموئل نواح کرامر samuel noah kramer در کتابهای مختلفش راجع به سومر ها عقايد ضد و نقيضی را ارائه داده است،
کرامر در اثری که در سال ۱۹۵۶ در آمريک چاپ شده " From the tablets of sumer" در بخش ۲۲ نظريه ای خنده داری را ارائه ميدهد که عمق غرض و موضع طرفدارانه ايشان را نشان ميدهد، او در اينجا مينويسد که، تمدن سومر را يک قوم سامی( يهودی؟) با کمک قوم پارس که ۶ هزار سال قبل از ميلاد از منطقه فارس کنونی به بين النهرين آمده بودند، پايه گذاری کردند و سومرهای وحشی در حدود ۵هزار سال ق.م. از آذربايجان کنونی به آنجا حمله کرده و تمدن آنها را مصادره کردند. البته اين تاريخشناس مشهور در همان بخش کتاب اش ياد آوری کرده است که، ايشان هنوز هيچ مدرکی برای اثبات تئوری خود پيدا نکرده است » ۱ .( لازم به ياد آوری است که همين يهوديانی از قماش کرامر، همچون گيريشمن و ...، که تاريخ کلأ جعلی فارسها را نوشته اند ، زمان ورود آريائی ها به فلات ايران را ۸صد سال ق.م. نوشته اند، و هيچ مدرک تاريخی ( آشوری، بابلی،ايلامی و..) به تاريخی ديرينتر از ۶۰۰ ق.م. اشاره نکرده است. لذا نظزيه کرامر در مورد سومر واقعأ افتضاح و پررويی بيش از حد بود و لذا ما در نوشته های بعدی اين سومر شناس ميبينيم که مجبور به اعتراف شده و نوشتجات قبلی اش را نقض ميکند ؛
مثلا در کتاب " Inanna , Queen of Heaven and earth" 1983, صفحه ۱۳۰، بطور واضح مينويسد که زبان سومرها فرم قديمی زبان ترکی بود وتصديق ميکند که سومرها پايه گذار تمدن بشری هستند.»۲
مهمترين جشن هاي رايج در ايران امروزی (نوروز, مهرگان , شب يلدا و ַַַ ) نيز يادگارهای هستند از سومر ها ، به عقيده دانشمندان و تاريخ دانان ( براي مثال محقق مشهور امريكايي Charles Berlitz در كتاب"مثلث اژدها" و C.F Jean در كتاب"ReligionsumerianeLa" , و پروفسور S.N. Kramer در كتاب"Mesopotamien,new" ) اين جشن ها اصلا از زمان قبل از مهاجرت سومريان از آسياي ميانه در بين آنان و اقوام خويشاوندشان در آنجا رايج بود و با مهاجرت آن اقوام به قفقاز,آنادولي, آذربايجان ,غرب ايران و بين النهرين اين رسم و رسوم را همراه خود بدانجا ها نيز بردند و بازماندگان آنان در آسياي ميانه(تركان بعدي) نيز از شمال چين تا شرق درياي خزر هميشه اين مراسم را بجا آورده اندַ اين جشن ها براي اولين بار در اواسط دوران امپراتوري سلجوقيان بزرگ شروع به رايج شدن در بين اقوام تاجيك و تات(فارس,كرد,ַ) كردַ متاسفانه اين جشن ها نيز از كينه توزي و تحريفات شوينيسم در امان نمانده و کسانیكه از راه فرهنگ دزدي مشغول هويت سازي براي قوم موهوم آريا هستند اين جشن ها را نيز بي شرمانه بدون هيچ مدركي با استناد به افسانه هاي شاهنامه به خود منسوب كرده و پيام عشق و صلحی را که اين عيد ها پيام آور آن هستند را، به نفرت و نژادپرستي آريايي شان آلوده کرده اند.
امروزه هم اگر منصفانه نگاه کنيم ، ميبينيم که جشنهای باستانی مثل تموز بايرامی(نوروز)، چيله گجه سی( شب يلدا)، چارشنبه بايرامی(چهارشنبه سوری) و... در داخل جغرافيای آذربايجان و مردم ترک آنجا ؛ پررنگتر،متنوع تر و با شکوه تر از هر جای ديگر ، جشن گرفته ميشود و اين نشاندهنده رابطه کهن و عميق ترکان با تمدنی است که اجداد سومری آنها پايه گذاری کرده بودند.
سومرها به عنوان بانيان تمدن بشری، خدمات زيادی را به بشريت کرده اند.از جمله كارهاي مهمي كه سومريان براي بشريت كرده اند:
آفريدن قانون واولين بانيان حقوق بشر ، اداره جامعه بر اساس قانون, اختراع چرخ, پايه و اساس علوم و صنايع مختلف را گذاشتندكه بعدا توسط ديگران تكامل پيدا كرد,پايه و اساس شيمی،رياضيات،داروشناسی و..
تقسيم هر شبانه روز به ۲۴ ساعت و هر ساعت به ٦۰ دقيقه و هر دقيقه به ٦۰ ثانيه .,كشف و به كار گرفتن انواع فلزات ،
اشعار و داستانهای سومر که از لوحه های سومری بازخوانی شده ،نشان ميدهد که پايه ادبيات را نيز آنها گذاشتند.
اختراع خط ( اول هيروگليف و بعدا خط ميخي) از كارهاي ديگر سومريان هست, داريوش هخامنشي ۳۵۰۰ سال بعد، با استفاده از همان خط ميخي اختراعي سومرها كتيبه هاي خود را به سه زبان ايلامي, اكدي و پارسي نويساندַ. هنر پيکر تراشی، معماری را بنيان گذاشتند.
هنر ساختن مهرهای استوانه ای، که با هنرمندی بی نظير با اشکالی خيلی ظريف حکاکی شده بودند و بد از شيدن آن بر روی لوحه گلی، اشکال آن در کليت ديده ميشد، اين هنر بعدها در بين مصری ها و يونانی ها نيز پخش شد.
سومر ها برای اولين بار در تاريخ، برای اداره کشور مجلس شورايی ايجاد کردند ، که از دو تالار، تشکيل شده بود، يکی محل ريش سفيدان و ديگری محل جوانان بود. ايجاد سيستم قضايی پيشرفته که برای اولين با مجرمين بر اساس قانون دادگاهی ميشدند. در هر جلسه دادگاه در سومر، ۴ قاضی همزمان شرکت ميکردند.
در ساحه فلسفه و مذهب نيزسومرها خدمات زيادی را به بشريت کردند. طرز آفرينش انسان، عقيده به دنيای زيرين،قيامت،طوفان نوح،جدايی روح از جسم و انتقال آن به دنيای زيرين به هنگام مرگ، عقيده به خير و شر، روشنايی و تاريکی و ... ، همه تفکرات فيلسوفان سومری بود که بعدها در بين اقوام سامی پخش شده وو الهام بخش کتب مذهبی يهوديان،مسيحيان و مسلمين شده است.
حضرت ابراهيم ساکن سومر بود، که در سال ۲۰۵۰ق.م. از آنجا کوچ کرد، يعنی زمانی که سومرها بعد از بدست گرفت دوباره حاکميت سومر، به سامی ها خيلی فشار ميآوردند.
پروفسور woolley كه از طرف دانشگاه پئنسيلوئييا و موزه بريتانيا بعنوان رئيس هيت كاوشگري در شهر اور بدانجا فرستاده شده بود بعد از سالها تحقيق مينويسد" خلق سومر در بين النهرين ۲۵۰۰ سال قبل از مصريان تمدن بشري را بنا نهادند " وي فرضيه قديمي بودن تمدن مصر با مدارك قطعي طرد كرده و مي نويسد" سومريان در ۳۵۰۰ سال قبل از ميلاد مراحل پيشرفته تمدن را پشت سر گذاشته بودند و به مصر, آسياي صغير, يونان, آشور و غيره راه تمدن را نشان داده بودندַ
لئو پووانت از سومر شناسان معروف مينويسد: از ۳۰۰۰ سال ق م تمدن درخشان شهرهاي سومري سامي ها را از شبه جزيره عربستان به خود جذب كرد و آنها بتدريج بخش عمده اي از جمعيت سومر را تشكيل دادند و از۲۳۵۰ق م توانستند حاكميت سومر را به مدت ۱۵۰ سال بدست بگيرند(اكدها) ַ وقتي كه سومرها در ۲۱۰۹ ق م دوباره حاكميت را به دست گرفتند شديدا با سامي ها بدرفتاري كرده و در نتيجه عده اي از آنها مجبور به مهاجرت به فلسطين و مصر شدند و تمدن سومر را با خود بدانجا ها بردندو بعدها تمدن مصر , فنيقيه و تمدن يهوديان را بنا نهادندַ ַيك عده اي نيز در كنار موصل, نينوا, ساكن شده و بعدها دولت آشور را ايجاد كردندַ دو قبيله etrusk و سيكول نيز به طرف غرب كوچ كرده و در يونان,كرت, جنوب ايتاليا ساكن شده و تمدنهای اوليه آن سرزمين ها را به وجود آوردند.
رنه گروسه فرانسوي معتقد هست كه سومريان بدون شك تمدن خود را از مردم آذربايجان كسب كرده اندַ( با در نظر گرفتن چند صد سال زندگی آنان در آذربايجان)
هروزني" B. Hrozny" دانشمند چك , كسي كه براي اولين بار موفق به قرائت وترجمه لوحه هاي هيتي شد؛ آذربايجان را اقامتگاه ثانوي سومري ها ميداند(جامعه بزرگ شرق, صفحه ۱٦۱)
ساموئل نوح كريمر سومر شناس معروف كه خيلي از لوحه هاي سومري را ترجمه كرده در كتاب "الواح سومري" صفحه ۲۵٨ تاييد ميكند كه سومرها از آسياي ميانه واز طريق قفقاز به آذربايجان آمده، و بعد از سكونتي دراز مدت در آنجا ، به بين النهرين مهاجرت کرده ودر آنجا ساكن شدندַوي ادامه ميدهد: سومر ها درايجاد تمدن آراتتا درآذربايجان وتمنهای باستانی درغرب ايران نقش بزرگی داشتند.( آراتتا,۵۰۰۰ ق م) وبعدها از آنجا به بين النهرين کوچ کردند.
چارلز بارني عالم تاريخ شناس انگليسي بعد از تحقيق روي آثار پيدا شده از گورتپه و حسنلو در آذربايجان به اين نتيجه رسيده كه صنعت فلزكاري اولين بار در آذربايجان شكل گرفته است.(مجله ميراث فرهنگي,سال۳,شماره۵,ص ۵۳)
باستان شناسان دامنه هاي جنوبي قفقاز را گهواره صنعت فلزكاري دانسته و تاييد ميكنند كه مواد اصلي در ساخت مفرع يعني مس و قلع در گنجه استخراج ميشده( معادن قلع ٧۰۰۰ ساله اين منطقه يادگار ان دوران هست).
ساموئل هوك در كتاب"تاريخ اوسانه در خاورميانه" ريشه نژادي سومريان را با ساكنين قديم آذربايجان(قوتتي ها, لولوبي ها,سابير ها,ַַ) گيلان(كاسپي ها) و غرب ايران(کاسسی ها٬ايلاميان) يكي ميداندַ
هنري فيلد در كتاب "مردم شناسي ايران , صفحه ۱٧۵) سكونت سومر ها در آذربايجان و جنوب خزر را ثابت ميكندַ
پروفسور ذهتابي( تاريخ قديم تركان ايران ,جلد۱) , محمد تقي سياه پوش (پيدايش تمدن در آذربايجان)نيز با تحقيقات خيلي ارزنده ثابت ميكنند كه خاستگاه سومريان آذربايجان بوده استַ
فريتزهومئل "Hommel, Fritz"در ترجمه لوحه هاي سومری، بيش از ۳۰۰ كلمه تركي پيدا كرد ،, كلماتي كه اكثرا به همان شكل قديمي اش در تركي امروزي هنوز هم به كار برده ميشود ، و لذا هومئل با استناد به كشفيات علمي خود از كتيبه ها و لوحه هاي سومري ، زبان سومري را به عنوان ريشه زبان تركي و "پروتو ترك" معرفي كردַ
"دل هايمزِ، Dell Hyme " پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شيکاگو در بخش انسان شناسی در رابطه با ارتباط رياضی بين زبانها تحقيقی انجام داده و ۲۰۰ لغت انگليسی را در دو زبان "سومری و ترکی " مقايسه کرده است. او در پژوهش چاپ شدهاش رابطه مشترک اين دو زبان را با مشابهت های لغوی موجود اثبات کردهاست. به اين صورت که بعد از ۲۰۰۰ سال گسست از يک زبان مرده ريشه لغات در زبان ترکی امروزی زنده است و مورد تکلم واقع ميشود. اين همه حقايق و شواهد برای آن ذکر ميشود که نظريه های رايج در ايران در مورد زبان کنونی ملت آذربايجان مورد بررسی مجدد قرار گيرد. چرا که عدم امکان دسترسی به اطلاعات و نيز اعمال منافع سياسی سبب شده اند که يک موضوع مهم علمی در مورد خاستگاه زبان کنونی مردم آذربايجان مخدوش شود و دانش صحيحی به مردم داده نشود.
در کتيبه ای آشوری از سال ۷۱۶ق.م. اسم قديمی کوه"سهند" که در بين اهالی ماد ـ ماننا استفاده ميشد، کوه" او آ اوش" و منطقه کوهستانی نزديک آن " او ايش ديش" آمده است. اين دليلی ديگر بر همزبانی سومرها و قوتتی ـ لولوبی ها ميباشد. در زبان سومری "o, u ، او" به معنی عدد ۱۰ ميباشد که در ترکی امروزی همان کلمه بصورت"اون،on" استفاده ميشود. "ايش،ائش" در زبان سومری به معنی عدد۳ که امروزه نيز در ترکی به صورت" اوش" استعمال ميشود. "ديش" در زبان سومری به معنی "دندانه" و در ترکی امروزی به معنی"دندانه؛ دندان" هنوز هم استعمال ميشود. لذا معنی" او ايش ديش" ذکر شده در کتيبه آشوری به معنی" سيزده دندانه" ميباشد و امروزه بدان محل"بش بارماخ" ميگويند.( تاريخ ديرين ترکان ايران،ص۸۷۴، پروفسور زهتابی)
در لوحه ای سومری از ۲۱۰۰ق.م.، شاعره ای سومری ، به نام " بيدا" ، «به معنی يگانه در زبان ترکی باستان» ، در شعری که بخاطر فراق از پسرش که در "همدان" زندگی ميکرد، سروده است؛ به کلمات و اسامی " کؤر"، " آراز"، " همدان" ؛ " ساز"، "تار"، "غم" ،"ايل" ،" آی"" آد" به همان صورت که امروزه در ترکی آذری رايج است ، در آن شعر بکار برده است. ( پروفسور تاريف آذرتورک).
چارلز بارني, كوردون چايلد , هنري فرانكفرت معتقد هستند ( پيدايش تمدن در آذربايجان٬ م.تقی سياهپوش) كه سومرها موقع آمدن به بين النهرين كاملا با علم فلزكاري مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط شامل طلا و مس بود، بلكه شامل مفرع حقيقي نيز بود،ַاجداد آنان جايي ديگر، كه قطعا آذربايجان بود , چونكه آنجا نخستين پايگاه فلزكاري وگهواره اين صنعت شناخته شده است, ياد گرفته بودند كه مس و قلع را ذوب كنند و مفرع بدست آورند ، چون در سومر چيزي جز گل وجود نداشتַسومريان در طول حکومت شان در سومر ارتباط تنگاتنگی با همنژاد های خود در آذربايجان داشته و سنگهای زينتی و مواد لازم برای صنعت فلزکاريشان را از اذربايجان تهيه ميکردند، در حماسه گيل قميش، در يکی از جنگها، گيل قميش با کمک دوست و همرزمش "enkidu" به جنگ Huwawa" حاکم در کوهای شمال ، يعنی آذربايجان، ميروند، تا با شکست دادن او که مانع رسيدن چوب جنگلی و سنگ های گرانقيمت به سومر ميشد، بجنگند.
با مطالعه سير تکامل خط ميخی سومری ، و با توجه به اين حقيقت تاريخی که ، سومرها قبل از مهاجرت به بين النهرين، قرنها در آذربايجان زندگی کردند، ميتوان با قاطعيت گفت که تمدن سومری ادامه و شکل تکامل يافته تمدن قوبوستان آذربايجان بود.از تمدن قوبوستان، که قديمی ترين تمدن شناخته شده تاريخ بشريت ميباشد هزاران نوشته تصويری باقی مانده و سومرها بعدها اين خط تصويری را به خط ميخی تکامل دادند. پروسه اختراع خط هزاران سال طول کشيده است و سومرها يکدفعه آنرا اخترا نکردند.
وابستگي و خويشاوندي زباني و فرهنگي بين مردم كنوني آذربايجان و سومرها خيلي قوی بوده و مورد تاييد اكثر تاريخدانان ميباشد و خيلي ها مثل" ف.هومئل" زبان سومري را پروتوترك مينامند ַ من فقط بطور خيلي مختصر به بخش كوچكي از اينها اشاره كردم ،و در خاتمه مطلبی را راجع به يك نمونه از صدها مشترکات فرهنگي بين سومريان و تركان، اشاره كرده و مطلب را تمام ميكنم, آن هم صنعت موسيقی ميباشد اوزان ها (عاشيق ها) در فرهنگ تركي جايگاه بخصوصي دارند ودر كل تاريخ هزاران ساله تركان اوزان ها هميشه حضور فعالی در بين اقوام ترک داشته اند. فرهنگ ، تاريخ، داستانها و حماسه هاي تركان را ، اين نوازندگان خلقی، سينه به سينه با صداي دلنواز سازشان زنده نگه داشته اند.ַقديمترين ساز تركي كه تا حال پيدا شده در تركستان شرقي و منطقه اورومچي پيدا شده كه قدمتش به ۴۰۰ سال قبل از ميلاد ميرسد، ولي قديمترين پيكره يك اوزان با سازش در دست مربوط به سومرها و در بين النهرين پيدا شده است و مربوط به ۲۴۰۰ق م ميباشد، چيزي كه در نگاه اول، توجه بيننده را به خود جلب ميكند، اين هست كه كلاه ،كمربند وشكل ساز ،و مهمتر از آن طرز گرفتن ساز(ايستاده و ساز را به سينه ميفشارد) عينا شبيه اوزان هاي امروزي آذربايجان و جهان ترك هستַ موسيقي اوزاني كه شاخصترين و قديميترين هنر موسيقی آذربايجان و ساير ملل ترك تبار است، در هزاره هاي قبل از ميلاد در بين سومري ها و ايلامي ها رايج بود و نشانه هاي بعدي آن در هزاره اول قبل از ميلاد در بين ماننا ها كانقا ها و بعد ها در بين اشكانيان(تركان بارد) ديده ميشودַ خاستگاه اصلي و اوليه موسيقي اوزاني حوزه درياي خزر بوده و هنوز هم در آن حوزه رايج می باشدַكتيبه هاي زيادي از سومر و ايلام به موسيقي اوزاني اشاره ميكنند, مثلا : در سال ۲۲۵۰ ق م "كوتيك ايشوسپناك" پادشاه عيلام به اوزان ها حقوق ميداد تا شب و روز در جلوي معبد خداي ايشوسپناك بنوازند(دنياي گم شده عيلام صفحه ٦٨).
در سال ۲۱۵۰ ق م , زمانيكه قوتتي هاي آذربايجان در بابل حكومت ميكردند" گوده" شاه سومري "لاقاش" ،كه زير دست آنها بود، به سرپرست اوزان هاي شهر دستور ميدهد كه پرستشگاه اينانا( نه نه ،الهه سومري) را با نواختن ساز پر از نواي شادي كنند(تاريخ پيشرفت علمي و فرهنگي بشر, جلد ۱,صفحه ۵۵٨). آلات موسيقی زيادی , همچون کمانچه، نی، دهل،چنگ، قووال از سومرها پيدا شده است.
پس ميبينيم كه علاوه بر زبان موسيقي سومري نيز در بين تركان امروزي زنده هست
با توجه و تكيه بر آثار باقي مانده از سومر و تحقيقات وسع سومر شناسان بطور قطعي ثابت ميشود كه سومر ها شاخه اي از تركان باستاني بودند كه درحوالی ۵۵۰۰ سال ق م همراه با ديگر اقوام باستاني ترك(هوري ها, قوتتي ها, سابير ها, لولوبي ها,كاسسي هاو,,,) از آسياي ميانه به آذربايجان كوچ كردند و سومر ها بعد از زندگي طولاني و تشكيل دولت در آذربايجان به بين النهرين كوچ كرده و با علم و دانشي كه از آذربايجان به همراه داشتند توانستند اولين تمدن بشري را بنا كرده وبزرگترين خدمات را به بشريت انجام دهندַ
تركان دنيا , به خصوص تركان آذربايجان , به عنوان وارثين حقيقی سومرها به آنان افتخار كرده و همچون فرزندان راستين آنها در راه صلح و خدمت به بشريت هيچ وقت كوتاهي نكرده اندַ همچون اجداد سومريشان ، آذر بايجانی ها نيز هميشه مقدم مهمانان و تازه واردين به سرزمينشان را ، گرامی داشته اند ، هرچند که بعضی از اينها همچون ارمنی ها، آشوری و در اين اواخر کردها، نمک را خورده و نمکدان را شکسته اند.
۱ ـ ۱۹۵۶، From the tablets of sumer، samuel noah kramer
۲ـ Inanna ,Diane Wolstein, Queen of Heaven and earth" 1983ـ، samuel noah kramer ، ص ۱۳۰
۳ـ "تارخ ديرين ترکان ايران" پروفسور م.ت. زهتابی
مأخذ- سایت تاریخ تورک ایران
Geen opmerkingen:
Een reactie posten