• بازگشت به صفحه اصلی
  • zondag 10 januari 2010

    نقش زبان تركي در پيدايش لهجه هاي اصفهاني و تهراني زبان فارسي

    نقش زبان تركي در پيدايش لهجه هاي اصفهاني و تهراني زبان فارسي
    مهران بهارلی
    برگرفته شده:
    از مجله ی « حیدر بابا» ، چاپ تورنتوی کانادا
    متكلمين به زبان تركي، زبان اول ايران، علاوه بر شمال غرب ايران و يا آزربايجان ائتنيك، در تمام سطح كشور پراكنده اند
    . اين زبان در مقياس كشوري زبان اكثريت نسبي مردم ايران است. زبان تركي در سطح بسياري از مناطق ملي مانند گيلان، مازندران، لرستان و ... نيز پس از زبان ملي منطقه مزبور (گيلكي، تبري، لري و ....) زبان دوم محل بشمار ميرود. زبان تركي در استان اصفهان هم، مانند كل شهرهای فارس نشین زبان دوم است.

    در ايران دو لهجه بسيار مهم زبان فارسي، يعني لهجه تهراني و لهجه اصفهاني مستقيما توسط گروههاي ترك، همچنين در نتيجه اختلاط و آميزش ايراني زبانان با تركان و در پايتختهاي دو دولت تركي
    -آزربايجاني بوجود آمده اند:

    لهجه تهراني زبان فارسي
    : ايجاد تركان قاجار

    اكثريت نامهاي جغرافيائي تركي منطقه تهران و ري و پيرامون آنها كه محل تلاقي دو مملكت آزربايجان و فارسستان مي باشد، نه به تركي ميانه و يا قديم، بلكه به تركي باستان است
    . سابقه تركان بومي تهران و ري به دوره غزنويان و سلجوقيان و حتي بسيار پيش از آن به دوره ساساني كه ويستام (بسطام) دائي هرمز توركزاد پادشاه ترك ساساني دولتي در اين منطقه تاسيس نمود بر ميگردد. در دوره پس از اسلام، اكثر پادشاهان‌ سلجوقي‌ نيز ري‌ را به‌ عنوان‌ پايتخت‌ خود انتخاب‌ مي‌كردند.

    بسطام كه از توركان هياطله
    (آغ هون) و دايي خسرو بود و در گرفتاري و قتل هرمزد توركزاد پادشاه ساساني دست داشت، پس از قتل وي به سال ٥٩١ ميلادي سر به شورش نهاد و در ري، شهر حدي آتورپاتگان و يا آزربايجان اعلام استقلال نموده و به نام خود سكه زد. دولت بسطام از اولين دولتهاي تورك تاسيس شده در سرزمين ايران و آزربايجان در ايران پيش از اسلام شمرده مي شود. او پس از ده سال مقاومت به دست يكي از سپاهيان توركان هياطله (آغ هون) كشته شد.

    من در اين نوشته به تاثيرات زبان تركي بر زبانهاي ايراني اين منطقه در دوره هاي مذكور اشاره نخواهم كرد و منحصرا بر رابطه زبان تركي و لهجه تهراني فارسي در دوره اخير قاجار متمركز خواهم شد
    .

    در لهجه تهراني زبان فارسي معاصر، تعداد زيادي اصطلاح و واژه تركي مورد استفاده روزمره قرار ميگيرد كه از كثرت استفاده كسي به تركي بودنشان فكر نمي كند
    . شمار قابل توجهي از اين واژه ها و اصطلاحات مربوط به تركي ميانه و قديم بوده و در تركي معاصر آزربايجاني بكار نمي روند. اما اين، تنها رابطه موجود بين زبان تركي و لهجه تهراني زبان فارسي نيست. رابطه عميق ديگري بين ايندو وجود دارد و آن اين كه "لهجه تهراني زبان فارسي، ايجاد تركان قاجار است".

    لهجه فارسی تهرانی در دوره سلطنت فتحعليشاه قاجار در دربار اين دولت تركي و آزربايجاني به وجود آمد
    . در آغاز خود آن پادشاه ترك آموزگار اين لهجه بود و درباريها آن را از فتحعليشاه ياد گرفته و به ديگران ياد ميدادند. منشاء اصطلاح "فارسي فتحعليشاهي" براي ناميدن فارسي كنوني رايج ايران در مقابل فارسي دري افغانستان و يا فارسي كابلي همين واقعيت تاريخي است.

    در سال ١٧٢٣ تهران به تصرف افغانها درآمد و ويران شد
    . در سال ١٧٨٨ آغامحمدخان قاجار بنيادگزار دولت تركي آزربايجاني قاجاريه تصميم گرفت كه تهران را به عنوان پايتخت حكومت خود انتخاب كند. علت اين انتخاب، نزديكي تهران به "ساوج بلاغ آزربايجان" كه يكي از مراكز ايل افشار (اكنون در داخل محدوده استان تهران قرار دارد) بود و همچنين استرآباد در خراسان كه جايگاه ايل ترك و آزربايجاني قاجار و مركز ستاد نيروهاي آغا محمدخان بود، است. وقتي تهران پايتخت شد، جمعيتش از بيست و چند هزار نفر تجاوز نميكرد و مركب از دو گروه اكثريت ترك ?بان و اقليت ايراني زبان بود. پس از پايتخت شدن، در مدت بسيار كوتاهي چندين برابر اين جمعيعت كم شمار، از گروههاي ترك زبان قاجار، افشار، خلج، شاهسون، ...... در قالب ايل قاجار، درباريان، منسوبين ارتش و نيروهاي مسلح در تهران مسكن گزيدند. اين امر باعث گرديد كه در تمام دوره قاجار، دارالخلافه تهران عملا و همواره خصلتي آزربايجاني و صبغه اي تركي داشته باشد.

    زبان گروههاي گوناگون ترك ساكن در تهران در دوره قاجاري، همه تركي آزربايجاني بود
    . اقليت ايراني زبانان بومي ساكن تهران نيز به زبانهائي مانند رازي و شميراني و .... سخن مي گفتند. علاوه بر آن در زبان محاوره‌اي هر گروه، طبقات اجتماعي نقش مهمي داشته‌ و هر قشري در تهران داراي لحن‌ و زبان خاص خود بوده است. فارسي فتحعليشاهي نيز، لهجه اي بود كه دربار ترك قاجار به هنگام صحبت كردن به فارسي، آنرا بكار مي برد. در تهران لهجه مزبور تا مدتی در نظر مردم عادي و طبقات پائين اجتماع منفور بود و دليل بر خودپسندی گويشور آن جلوه می ?رد.

    در دوره قاجاري همه گروههاي ايراني زبان رازي و شميراني و
    .... به همراه بخش اعظم تركان ساكن در تهران، به تدريج فارسي زبان شدند. در نتيجه فارسي محاوره اي تهراني و يا فارسي فتحعليشاهي، از همان آغاز داراي واژگان متعدد تركي بود كه در فارسي كابولي و فارسي شيرازي و يا زبانهاي ايراني ديگر مانند لارستاني، كردي، بلوچي، لري و غيره وجود نداشت. به عبارت ديگر لهجه فعلي فارسي تهراني، از همان آغاز تركيبي از انواع لهجه‌هاي ايراني با زبان تركي است.

    لهجه اصفهاني زبان فارسي، يادگار تركان ساكن در اين استان

    من قبلا در يك نوشته ديگر خود بنام
    "ايصفاهان توركله ري - تركهاي اصفهان" بر اساس مقاله اي از پژوهشگر ترك فريدني، حسين مسلمي ("فريدن، قفقاز كوچك")، به پراكندگي خلق ترك در استان اصفهان، همچنين آثار تاريخي-معماري موجود در اين استان كه عمدتا اثر هنرمندان و دولتهاي تركي است اشاره كرده ام. با اينهمه گروههاي ترك ساكن در اصفهان و آثار تاريخي-معماري و بناهاي عظيم مذكور، تنها دو نمونه از حضور تاريخي خلق ترك در اين استان اند. از ديگر مهمترين يادگارهاي حضور خلق ترك در استان اصفهان، اشتراك تركان در تشكل تباري گروههاي فار? زبان كنوني ساكن در اين استان و همچنين تاثيرگذاري زبان تركي در پيدايش لهجه موسوم به اصفهاني زبان فارسي است.

    شهر اصفهان در تاريخ دو بار با خاك يكسان و از سكنه خالي شده و پس از آن بدست دول و خاندانهاي تركي از نو ساخته و برپا گرديده است
    . پس از هر دوي اين نوسازي و برپاييها، عمده اهالي نوين شهر را دولتمردان، تجار، هنرمندان، استادان و انديشمندان، نظاميان و طوائف بيشمار تركي كه به اين شهر كوچيده اند تشكيل ميداده اند. مثلا تنها در دوره صفويان دهها هزار تن از دولتمردان و حكومتيان ترك آزربايجاني و قزلباش از آزربايجان و از آسياي صغير-تركيه-سوريه امروزي به همراه انبوه خانواده و طوائفشان در اصفهان ساكن شده اند. در آن دوره كل?جمعيت ايران بيش از چند صد هزار تن نبوده است.

    تركهاي فعلي استان اصفهان بازمانده گروههاي تاريخي تركي اسكان يافته در اين منطقه اند، با اينهمه عمده گروههاي تركي تاريخي فوق الذكر، مانند گروههاي بومي اين شهر كه همه غيرفارسي زبان بودند، به مرور زمان زبان تركي خويش را ترك و متكلم به زبان فارسي گرديده اند
    . بدينگونه با فارسزبان شدن بخش عمده اي از گروههاي ترك و اهالي بومي شهر كه غير فارس بودند، همچنين آميزش زباني و بده بستان فرهنگي تاجيك-تاتهاي غير ترك با بخش ديگر كه تا به امروز تركزبان مانده اند، لهجه معروف به اصفهاني زبان فارسي شكل امروزي خود را پيدا نموده اس?.

    من در زير تعدادي از خصوصيات لهجه اصفهاني زبان فارسي كه مشابه و قطعا و يا محتملا متاثر از زبان گروههاي تركي تاريخي در اين منطقه است را ميآورم
    . اين موارد نتيجه و يادگار تركان ساكن در اين استان است. (مثالها از نشريه دانشجويي بهلول، مقاله اصفهاني نامه نوشته سلمان صباحي گرفته شده اند). از آنجائيكه در طول تاريخ بسياري از تركهاي كوچنده و ساكن شده در اصفهان يعني اجداد تركهاي امروزي اين استان، همچنين اجداد بخش عمده اي از فارس زبانهاي امروزي آن را تركهاي قزلباش آسياي صغير تشكيل ميداده اند، قابل پيش بيني است كه خصوصي?ت و ويژگيهاي موجود در لهجه اصفهاني، بيش از گروههاي لهجه اي تركي آزربايجان، به گروههاي لهجه اي تركي تركيه نزديكي داشته باشند:

    ١
    - تلفظ خاص حروف صامت "ج، چ، ك، گ" در لهجه اصفهاني: از بارزترين تاثيرات زباني گروههاي تركي ساكن در اصفهان، پديده تلفظ خاص حروف بيصداي "جc-، چç-، كk-، گg-" در لهجه اصفهاني زبان فارسي مانند تركان آزربايجان-قفقاز جنوبي و آناتولي شرقي است. در زبانشناسي فارسي رسم است كه اين پديده را به صداهاي dz و ts موجود در برخي از زبانهاي ايراني ميانه و يا باستان منسوب كنند. اما اين توضيح ناكافي است زيرا كه به عامل اصلي توجهي نشده است. حادثه تبديل صداهاي c و ç به ترتيب به dz و ts كه به تركي "سسيزله رين سيزيلاشماسي Sәssizlәri? Sýzýlaþmasý " ناميده ميشود، از بارزترين خصوصيات بسياري از لهجه هاي زبان تركي در آزربايجان ايران (مشخصا تبريز)، نواحي جنوبي آزربايجان شمالي (نخجوان، ايروان)، نواحي شرقي تركيه (ارزروم و حوالي آن) و تمام ساحل جنوبي درياي سياه به ويژه شمال شرقي تركيه (ريزه-ترابزون، شيوه اي موسوم به لهجه قارادنيز در ساحل جنوب شرقي درياي سياه) و به مقدار كمتري شمال غربي تركيه ميباشد. تبديل ج به dz، و چ به ts در برخي ديگر از زبانهاي آلتايي از جمله در زبان محاوره اي مغولي و مانچو هم قاعده اي عمومي است.

    در باره كم و كيف اين پديده فونتيك در زبان تركي از سوي آوانگاران و زبانشناسان
    (پروفسور ف. كيرزي اوغلو، پروفسور ه. كارپوز، تورگوت گوناي و ...) تحقيقات مفصلي انجام شده و عمده محققين مذكور آنرا در ارتباط مستقيم با اسكان تركان آغ قويونلو (١٣٥٠-١٥٠٢) در نواحي ياد شده دانسته اند. در واقع نيز نواحي اي كه صامت "ج" بدين شكل خاص تلفظ ميشود، از جمله مناطقي در شرق و شمال شرق تركيه، عينا همان مناطقي هستند كه طوائف انبوهي از تركان آغ قويونلو مانند باييندير، پورناك-پرنك، موسوللو-موصللو، حمزه حاجيلو، قاراحاجيلو، عيزالدين ح?جيلو، ايميرلو، حلب توكمانلاري شامل منصور بيگ افشارلاري و قوت بيگي افشارلاري، دولقادارلي-ذوالقدرلو، چپني، آغاچ اري-قاجار، دؤير-دوگر و غيره در طول تاريخ در آنجا ساكن شده و توطن گزيده اند. از نمونه هاي اسكان طوائف آغ قويونلو در اين نواحي، در زمان شاهزاده سلطان سليم در ترابزون و ريزه، در دوره آغ قويونلويان در تبريز، در زمان سلطان سليم قانوني در ارزروم و حوالي آن، ..... ميباشد. به واقع بين سه گانه ترابزون-ارزروم-تبريز تا آغاز قرن بيستم و سقوط دولت تركي-آزربايجاني قاجار، همواره داد و ستد زباني، فرهنگي، انساني، تج?ري و اقتصادي بسيار زنده و فعال در جريان بوده است. (دولت تركي آزربايجاني قاجار هميشه در دو شهر ارزروم و ترابزون داراي كنسولگري بود). بسياري از طوائف آغ قويونلوي مذكور، كلا و يا جزا با تشكيل دولت صفوي و انتقال پايتخت آن به اصفهان در اين شهر سكني گزيده اند.

    ٢
    - تبديل "كسره- e" به "اي- i" در هجاي نخست كلمات: مانند تلفظ تركي "انسان" عربي به شكل "اينسان" در تركي. نمونه ها از لهجه اصفهاني: تبديل بگير-Begir به بيگير-Bigir؛ بشين-Beþin به بيشين-Biþin؛ بمير-Bemir به بيمير-Bimir؛ بريز-Beriz به بيريز-Biriz؛ ببين-Bebin به بيبين-Bibin؛ نميشه-Nemiþe به نيميشه-Nimiþe؛ نميخوام-Nemixam به نيميخوام-Nimixam.

    ٣
    -در لهجه اصفهاني زبان فارسي مضاف-مضاف اليه و صفت-موصوف به جاي كسره، هميشه "ي-i-" ميگيرد. اين تلفظ، عينا مطابق تلفظ اين قالبها در زبان تركي است، مانند تلفظ "درد دل" به شكل "درد-ي ديل". نمونه ها از لهجه اصفهاني: تبديل در باغ-Dər-e bað به دري باغ-Dər-i bað؛ گل قشنگ-Gol-e qəþəng به گلي قشنگ-Gol-i gəþəng؛ آدم خوب-Âdəm-e xub به آدمي خب-Âdəm-i xob.

    ٤
    - تبديل كسره آخر كلمه به فتحه: تبديل كسره آخر كلمات خارجي به فتحه قاعده اي عمومي در زبان تركي آزربايجاني است. نمونه از لهجه اصفهاني: تبديل جمعه-Com’e به جمعه-Com’ə

    ٥
    - تبديل "د" گنگ به "ت" طنيندار: عينا مشابه آنچه كه در زبان تركي تركان آسياي صغير روي ميدهد. در تركي آزربايجاني عموما "د" حفظ ميشود. در تركي آزربايجاني آرد-Ard (دنبال)، در تركي تركيه آرت-Art (دنبال). نمونه از لهجه اصفهاني: تبديل آرد-Ard به آرت-Art (پودر گندم).

    ٦
    - تبديل فتحه به كسره: مشابه آنچه كه در زبان تركي تركان آسياي صغير روي ميدهد. در تركي آزربايجاني معمولا فتحه حفظ ميشود. مانند قفس-Qəfəs در تركي آزربايجاني، كافئس Kafes در تركي تركيه. نمونه ها از لهجه اصفهاني: تبديل از-Əz به ائز-Ez؛ قفس-Qəfəs به قفئس-Qəfes؛ ازش-Əzəþ به ائزئش-Ezeþ؛ بزن-Bezən به بئزئن-Bezen.

    ٧
    - تبديل حرف "او- o" به "او- u": مشابه آنچه كه در زبان تركي تركان آسياي صغير روي ميدهد. در تركي آزربايجاني معمولا "او-o" حفظ ميشود. مانند اويانماق-Oyanmaq در تركي آزربايجاني، اويانماق-Uyanmak در تركي تركيه. نمونه ها از لهجه اصفهاني: تبديل كجا-Koca به كوجا-Kuca؛ چادر-Çador به چادور- Çadur؛ شما-Þoma به شوما-Þuma.

    ٨
    - حذف حرف "ه" در لهجه اصفهاني: مشابه آنچه كه در زبان تركي تركان آسياي صغير روي ميدهد. در تركي آزربايجاني حرف "ه" معمولا حفظ ميشود. مانند هؤرمك-Hörmək در تركي آزربايجاني، اؤرمك-Örmek در تركي تركيه. نمونه ها از لهجه اصفهاني: بچه ها-Bəççeha به بچا-Beça؛ گربه ها-Gorbeha به گربا-Gorba؛ ميجهد-Micəhəd به ميجد-Miced.

    ٩
    - تبديل "پس" به "پ": اين حادثه عينا از تركي آزربايجاني متاثر است. در زبان تركي آزربايجاني كلمه پسPәs فارسي به شكل پهPә و بهBә تلفظ مي شود. در لهجه اصفهاني زبان فارسي نيز كلمه پس-Pәs به پ-Pә تبديل مي شود: كجايين پس؟-Kocayin pəs تبديل ميشود به كوجاين پ؟-Kucayn pə.

    ١٠
    - پسوند "چي": براي تحقير و كوچك شمردن اشيا و انسانها. اين همان پسوند تصغير و تحبيب "چه-ça"، "چي-çi "، "چيك-çik " در زبان تركي است. مانند عليچي در لهجه اصفهاني.

    ١١
    - قالب "د+فعل+د": اين تركيب تاكيد امري عينا از زبان تركي گرفته شده است. مثلا "دي گلين دا!Di gәl da " در زبان تركي. در اينجا "دي" نخست مخفف "هايديHaydý " تركي به معني عجله كنيد، "دا" دومي مخفف "دايDay " و يا "داهاDaha " به معني ديگر است. نمونه ها از لهجه اصفهاني: د بيا د- De biya de ؛ د برو د-De boro de.

    ١٢
    - تلفظ اسامي به سياق تركي و در تطابق با قانون هماهنگي اصوات: مانند تبديل محمد-Mohəmməd عربي به ممد-Məmməd و ممد-Məməd. "ممد" و "مممد" فرم تركي "محمد" اند.

    ١٣
    - تبديل "و" به "ف": مانند تبديل "آوشارAvþar " تركي قديم به "افشارAfþar " در تركي آزربايجاني. نمونه از لهجه اصفهاني: "ديوارDivar " تبديل ميشود به "ديفالDifal ".

    ١٤
    - تبديل "ر" به "ل": مانند تبديل "گوره شمه كAvþar " تركي قديم به "گوله شمه كAfþar " در تركي آزربايجاني. نمونه از لهجه اصفهاني: "ديوارDivar " تبديل ميشود به "ديفالDifal ".

    ١٥
    - كاهش صوتي: اين حادثه در زبان تركي، هم در كلمات تركي و هم در كلمات خارجي اتفاق مي افتد. مانند تبديل "بورونوBurunu " به "بورنوBurnu " و "فيكيريFikiri " به "فيكريFikri " در زبان تركي. نمونه ها از لهجه اصفهاني: "بفرمايينBefәrmayin " به "بفرماينBefәrmayn "، "اينجايينÝncayin " به "اينجاينÝncayn ".

    ١٦
    - تبديل صائت "آ-a" به "فتحه-ə" : تبديل "آ" به فتحه پديده اي بسيار رايج در لهجه هاي زبان تركي است. مانند تبديل "قارداشQardaþ " به "قردشQәrdәþ " در لهجه تبريز، "ياخاYaxa " به "يخهYәxә " در تركي. نمونه از لهجه اصفهاني: تبديل "ميخوايMixay " به "ميخيMixәy ".
    08/01/2010 - 22:30

    Geen opmerkingen:

  • بازگشت به صفحه اصلی
  •