• بازگشت به صفحه اصلی
  • donderdag 14 januari 2010

    هژمونیستهای قبیله گرا در برزخ گذار از استبداد به دموکراسی

    هژمونیستهای قبیله گرا در برزخ گذار از استبداد به دموکراسیfoto

    عباس دلجو

    13/01/2010

    در نظام ریاستی و ظاهرا در حال گذار از رژیمهای استبدادی به دموكراتیك افغانستان، متاسفانه هنوز حقوق اقوام غیر پشتون، کما فی السابق قربانی همان پدیده شوم ستم ملی یا قومی (National Opression) میشود و شوونیستهای عظمت طلب و تمامیت خواه قوم غالب علیرغم زندگی در قرن بیست و یکم حد اقل از نگاه روانی به این مرحله ی از آمادگی روحی نرسیده اند که سایر اقوام شریف کشور را مبتنی بر شعاع وجودی شان در یک تناسب عادلانه در ساختار حاکمیت قبول کنند .

    ستم ملی بر مبنای ذهنیت انحصاری و طرد و نفی، باعث گردیده که در طول بیشتر از دوصد و شصت سال حاکمیت استبدادی شئونیستهای قبیله ای، نشانه ی ولو ضعیف از مشارکت جمعی و وحدت ملی در تاریخ سیاه این کشور به چشم نخورد . دوام حاکمیتهای توتالیتر، استبدادی و انحصاری در افغانستان، بحران تضاد قومی را بین حکام مستبد و تمامیت خواه و ملیتهای محروم کشور تشدید کرده و در نهایت منجر به ایجاد فضای تاریک، مبهم و مغشوش بی اعتمادی ملی گردیده و هیچگاه ساختار حاکمیت تک قومی به حاکمیت چند ملیتی تغیر شکل نداده است .

    هنوز که هنوز است آقای کرزی و تیم قبیله گرای ایشان علیرغم ادعای حاکمیت مناسبات دموکراسی و مردمسالاری، با کمال پرروئی و دیده درائی هیچگاه نخواسته تعادل و بالانسی در میزان نمایندگی متناسب اقوام در ساختار حاکمیت بوجود بیاورند و هنوز که هنوز است شئونیستهای قوم غالب با تمام قوا تلاش میورزند تا از مشارکت سیاسی اقوام دیگر در بدنه حاکمیت جلوگیری بعمل آورند . اینان نمیدانند که امروز بستر منازعات قومی از قلمرو جغرافیایی به قلمرو ارتباطات جهانی جابجا گردیده است و جهانی شدن روز افزون مدرنیته و رشد سریع روند جهانی و انقلاب در نظام ارتباطی و اطلاعات ، باعث رشد اگاهی ملیتهای محروم کشور گردیده و نخبگان قومی را در راستای تامین مطالبات دموکراتیک شان یاری میرسانند . امروزه موفقیت جنبشهای استقلال طلب قومی در جهان آزاد، خود باعث میگردد تا جنبش های قومی در اقصی نقاط عالم از آنجمله افغانستان،با هماهنگی و تعامل با سایر جنبشهای قومی و با طرح خواسته های انسانی شان بمثابه عامل بازدارندهِ حاکمیت توتالیتر و تمامیت خواه عمل کرده و رژیم استبدادی را با چالش مواجه سازند .

    اگر یک تحلیل واقعبینانه تاریخی از وضعیت افغانستان داشته باشیم قشنگ درمی یابیم که ما در مرحله ی گذار از حکومت های توتالیتر و قبیلوی به حکومتهای شبه دموکراتیک که پلی است برای رسیدن به مرحله حاکمیت دموکراتیک، که بهترین و مناسبترین حاکمیت برای اداره شهروندان و ملیت های ساکن در کشور میباشد، قرار داریم که موج های آزادیخواهی و عدالت طلبی آن، ذهنیتهای استبدادی، انحصاری فسیل شده قرون وسطی را بتدریج یکی پس از دیگری در زباله دان تاریخ خواهد افگند. آقای حامد کرزی و تیم تمامیت خواه ایشان باید این واقعیت را از نظر دور نداشته باشند که برای اِعمال سیاستهای شوونیستی قوم غالب ، متوسل شدن به ترفند های جدید دردی را از هزاران درد بیدرمان شوونیستهای عظمت طلب، درمان نخواهذ کرد و نارضایتی اقوام از حاکمیت انحصاری قوم غالب، خود نشانگر عدم اعتماد اقوام به دولت بوده و قطعا بحران عدم مشروعیت دولت را در پی دارد و متوسل شدن به وسایل، ابزارها و روشهای سنتی در عصر جدید هیچگاه فرصتهای جدیدی برای بقای قدرت سیاسی و تامین منافع یک قوم خاص خلق نکرده بلکه اقوام را بیشتر از پیش در راستای تامین حقوق شهروندی و مطالبات دموکراتیک شان با هم متحد و همگام میسازد .

    نمونۀ بارز تمامیت خواهی و انحصارطلبی اتنوسنتریست های پشتون، همین کابینۀ پیشنهادی آقای کرزی میباشد که اکثر وزارت خانه ها را به شمول وزارت خانه های کلیدی برای نخبگان قوم غالب سپرده و نخبگان سایر اقوام شریف کشور را آنهم در یک تناسب غیرعادلانه، بصورت صوری و نمایشی دیکور کرده است . چرا اقای کرزی و تیم اتنوسنتریست و انحصار طلب او برنامه محرومیت و حذف تحقیر آمیز غیر پشتون ها از ساختار حاکمیت را روی دست گرفته اند ؟ با این کار غیر ملی شان چرا تیغ بر شاهرگ وحدت ملی، تفاهم ملی و همبستگی ملی ملیتهای با هم برادر افغانستان گذاشته و آب به اسیاب خواسته های باداران خارجی شان میریزند ؟ چرا روشهای حکام مستبد گذشته را که نسبت به مردم خشن و ظالم اما نسبت به بیگانگان مطیع و مزدور بودند را اقتباس میکنند ؟. تا کی تمام مردم افغانستان گروگان یک تیم فاشیست و تمامیت خواه باشند؟

    از طرف دیگر ما از آقای حامد کرزی و باند شوونیست ایشان انتظاری بیشتر ازین نداریم . زیرا آقای کرزی در ادامه و تسلسل حلقه ی از حلقات حاکمیت دو صد و شصت و سه ساله قبیلوی قرار دارد که قطعا صرف نظر از ادعای دموکرات بودن، در راستای تحکیم پایه های حاکمیت قبیلوی عمل میکند . تعجب نکنید که شوونیستهای عظمت طلب قبیلوی صرف نظر از وابستگیهای ایدیالوژیکی و سیاسی، همه از مستبد و ملا و روشنفکر و دموکرات و کمونیست و اخوانی، بلا استثناء در راستای حاکمیت قبیله و طرد و نفی دیگران از حلقه حاکمیت کار کرده اند . اما گله ما از رهبران و چهار کلاه های اقوام محروم است که چرا منافع شخصی شان را با مصالح ملی و قومی شان بافت نمیدهند؟ . اگر ازبکها و هزاره ها و قسمتی از تاجکهای وابسته به فراکسیون آقای فهیم به آقای حامد کرزی رای نمیدادند تکلیف امروزه آقای کرزی علیرغم تقلب در انتخابات معلوم بود و قطعا امروز در کرسی ریاست جمهوری به عوض ایشان کسی دیگری تکیه زده بود. شاید بعضیها بگویند اگر کسی دیگری قدرت را میگرفت بد تر از کرزی عمل میکرد . بلی ممکن است . اما این یک اختمال و یا حکم قبل از ارتکاب عمل است دوما ما ملیتهای محروم که دوصد و شصت و سه سال از حلقه حاکمیت بدور پرت شده و به حاشیه رانده شده ایم، پنج سال دیگر نیز به ان اضافه گردد، چه فرقی میکند؟. اما در عوض، یک باور منحط تاریخی که «حاکمیت از ان پشتونها است» را شما تغیر داده اید و با نفی این ذهنیت، ثابت کرده اید که حاکمیت از آن تمام مردم افغانستان است که با تبلور رای و اراده شان حاکمیت را رقم میزند نه از یک قوم خاص. قبول فرمائید این کارِ کمی نبود و این از وجایب ملی ملیتهای محروم است که با هم در راستای تامین حقوق تمام مردم افغانستان، رای واراده شان را متراکم ساخته و با استفاده از قاعده بازی دموکراتیک، قشنگ اراده شان را در تسریع روند ملت سازی منعکس ساخته و حاکمیت ملی را بر باور و تفاهم ملی ایجاد نمایند و نگذارند که قبیله گراهای تمامیت خواه با کارت قومی ادای زعامت ملی!! را دربیاورند.

    اما برای هزاره ها، طنز تلخ قضیه اینجاست که آقای استاد خلیلی معاون دوم ریاست جمهوری پس از معرفی وزراء جدید تأکید میکند که : "براساس قانونی اساسی ما در گزینش افراد با دو اصل مهم مواجه هستیم که نظر به بایسته های موجود در کشور هر دو را باید رعایت کنیم . وی به اصل شایسته سالاری و اصل عدالت و مشارکت تمام مردم در قدرت و حکومت اشاره کرد و گفت رییس جمهور تلاش کرده است تا انتخابی احسن داشته باشد"{1}. من نمیدانم که منظور آقای خلیلی از " اصل عدالت و مشارکت تمام مردم در قدرت و حکومت " چیست ؟ و برداشت ایشان از عدالت و مشارکت چه میباشد ؟ . آیا تخصیص سه وزارت دست دوم به هزاره ها که از نگاه کمی سومین قوم بزرگ افغانستان میباشند، به معنی تامین عدالت و مشارکت است ؟به این ترکیب انحصارگرایانه توجه فرمائید: که آقای حامد کرزی ریس جمهور پشتون، داکتر زلمى رسول وزیر خارجه پشتون، عبدالرحیم وردک وزیر دفاع پشتون، حنیف اتمر وزیر داخله پشتون، عمر زاخیل وال وزیر مالیه پشتون، عبدالهادى ارغندیوال وزیر اقتصاد پشتون، فاروق وردک وزیر معارف پشتون، آصف رحیمی وزیر زراعت پشتون، پلوشه حسن وزیر امور زنان پشتون، ارسلا جمال وزیر اقوام و قبایل پشتون، محمد انور جکدلک وزیر دولت در امور پارلمانی پشتون و... که تمامی‌ پست های کلیدی و اساسی اعم از سیاسی، نظامی ، فرهنگی و اقتصادی کشور را نخبگان قوم پشتون قبضه کرده اند، آیا با این « چال چور» شرکت عادلانه و متناسب نمایندگان اقوام در ساختار قدرت سیاسی رعایت شده است ؟. آیا این عمل انحصارگرایانه، خود بیانگر ذهنیت طرد و نفی قبیله گرا های فاشیست و تمامیتخواه به سرکردگی آقای حامد کرزی نمی باشد ؟.

    عجیب است که این بار خود استاد خلیلی سایر وزرای پیشنهادی آقای کرزی را با سه وزیر از هزاره ها پشت کرده و به پارلمان جهت گرفتن رای اعتماد اورده و این بسته پیشنهادی آقای رئیس جمهور را نُمادی از اصل شایسته سالاری و عدالت دانسته و پیشمرگ برنامه انحصار گرایانه کرزی و تیم فاشیست و انحصار طلب او میگردد . آیا سهم مردم هزاره در قدرت سیاسی همان سه وزیر پیشنهادی اقای کرزی در وزارت خانه های عادی میباشد؟. از طرف دیگر آقای استاد محقق که با آقای کرزی به توافق رسیده بودند که برای هزاره ها پنج وزارت سهمیه در نظر گرفته شده است . اما حالا که آقای کرزی درین بسته پیشنهادی، فقط سه وزیر از هزاره ها را در کابینه فعلی آنهم اگر از هفت خوان پارلمان دست نشانده شئونیستها بگذرد!! ، معرفی کرده است، چرا " گوساله را یاد کرزی"{2}. نمیدهد؟ و چرا برای آقای حامد کرزی نمیگوید که بنده خدا من در کمپائن انتخاباتی شما برای هزاره ها در مزار شریف گفته بودم که : "آقای کرزی برای ما مردم هزاره بهترین شخص مناسب و نامزد شایسته درمیان همه نامزدان ریاست جمهوری است. زیرا او بیشتر ازهرنامزد دیگر به ما مردم هزاره به دیدهء قدر مینگرد" {3}.اکنون این برخورد انحصار گرایانه شما را با آن گفته هایم چطوری جمع و توجیه کنم ؟

    اما قبول کنید که هزاره ها چوب صداقت و باور شما را به شوونیستهای عظمت طلب میخورندبنا بگفته آقای يعقوب هوشمند "از قوم هزاره ها نيز هيچ نماينده در ميان هفت وزير راي اعتماد گرفته به چشم نمي خورد؛ در حالي كه نسبت به افراد و رهبران ديگر مليت ها، شخصيت ها و اربابان سياسي اين قوم بيشترين رنگيني و شور و جمع آمد و كمپاين را از نگاه نيروي انساني و در برخي ولايت ها و پايتخت كشور داشتند. ولي نامزد وزيران مربوط به اين مليت كشور و به ويژه منسوب به آقاي محقق، خليلي و... كمترين ميزان راي را از سوي نماينده ها به دست آوردند و در پايين ترين سطح استقبال قرار داشتند."{4}.

    1- منبع : afghanpaper

    2- بخشی از سخنرانی استاد محقق در مسجد الزهرا که گفته بود اگر اقای کرزی به عهدش وفا نکند ما گوساله را یادش میاندازیم .

    3- بخش از سخنان استاد محقق در ولایت بلخ درمیان جمعی ازمردم هزاره

    4- مــاهيت ســياست مشــاركت مــلي كــرزي افشــا شد،... khawaran

    Geen opmerkingen:

  • بازگشت به صفحه اصلی
  •